مجبور شدم فامیلای شوهرم دعوت کنم که حدود ۳۰ یا ۳۳ نفر بودن بعد جاریم اصلا یه بار پا نشد کمکم کنه انگار چسب زده بودن زیرش. من توقع نداشتم خودشو پاره کنه برام ولی یه چای میتونست بریزه و یکی از زن عمو های شوهرم اومده بود کمک میکرد بهم و موقه ظرف شستن آخراش جاریم اومد یکم شست ولی جوری ظرفا رو به هم دیگه میزد که با خودم گفتم الان ظرفا میشکنه و موقه گذاشتن رسما پرتشون میکرد. شاید بگین بهش بدی کردم ولی اصلا اینطوری نیست من کاریش ندارم کلا و کرم هم نمیریزم. 😕😕
چی بگم😂بنده خدا عقده داشته😑
چرا توقع داری جاری به شما کمک کنه؟ زمانی که میخواستی مهمونی بگیری رو کمک کی حساب کرده بودی؟
خب شما میری خونش کار میکنی؟؟من خودم ب شخصه ک مجردم کسی میاد خونمون صفر تا صد کارو خودمون انجام میدیم و نمیزاریم کسی کار کنه ولی جایی میریم میشینیم و کار میکنیم
من موقع مهمونی دلم نمیخواد اصلا کسی کمکم کنه چون همش میشه منت
جبران کن برو خونش کمک نکن به همین راحتی
وای من خیلی رو ظرفا حساسم ی بار یکی از بچه های فامیلمون اومده بود با چنگالش میکشید رو ظرف چینی دیگه هی داشتم بهش با لبخند اشاره میکردم دیدم ن بابا نمیفهمه گفتم عزیرم فولاد ک نیس فولادو هم اینقد میسابوندی چیزی ازش نمیموند نکش بیزحمت اونو رو ظرف همچین بچه هم نبود ۲۰ سالش بود😑
خوب چون تو عقده اینطوریه، جدیداً به تازه عروس ها یاد میدن دست به چیزی نزنند و توقع ایجاد نکنند برای خودشون
مراسم مادربزرگ شوهرم ، دو تا عروس عقدی داشت ، دست به هیچی نزدن، یعنی حتی واسه سفره انداختن و جمع کردن فقط یکی شون اومد تعارف زد منم قاشق چنگال ها رو دادم دستش رفت گذاشت رو سفره و نشست
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
