درد دله، ناشکری نیست ولی به خدا خسته ام دخترم سه سال و سه ماهس از ٤ ماهگی به بعد پدرمو در اورده هنوزم که هنوزه شبا راحت نمیخوابه و تا صبح یکسره بیدار میشه و گریه های شدید میکنه، همش مریضه، بد قلق و بد اخلاقه بدونه من یک لحظه هیچ جا نمیمونه، الان یکساعته روی پام دارم تکونش میدم ولی نمیخوابه و الکی گریه میکنه
درمونده شدم هزارتا دکتر دارو قران نذر نیاز
انقدر بد قلقه که مسافرت، مهمونی، خونه، خرید دمار از روزگارم در میاره
گاهی وقتا میگم کاش بمیرم راحت بشم
خسته ام.....
خداروشکر تو تاریخ ۹/۹/۹۹ بهترین و مهمترین اتفاق زندگیم افتاد🤲🏻
رواتشناس رو خوب کفتن بجه ها...مورد بعدی مهد هستش ...دو روز گریه میکنه بعد عادت نیکنه انرژیش تخلیه میشه شما هم نفسی میکشی وقتی بیاد انرژی داره مادر بهتری عم هستی...بعدش تو روز ایتقدر خستش کن ببرش حموم سرشب گل سفال بگیر بازی کنه انرژیش تخلیه شه...ظرف و ظروف و قابلمه بده بازی کنه...اینجور بچه ها اسباب بازیم دوس ندارن...تو وانش اب بریز حمومو گرم کن بذار بازی کنه چه میدونم رحم بش نکن بذار خسته بشه نذار تو روز بخوابه سرشب حما و یه قاشق سرما7وردگی تا دو سه شب بده که خوابش تنظیم شه
مهد چون میدونم نمیمونه چند جلسه بردمش کارگاه مادر و کودک اونجا خیلی خوب بود تو فکر مهد هم هستم اما میخوام با خودم یه مدت کلاسای مختلف بره و بچه های دیگه رو ببینه در مورده مشاور هم پیگیر بودم چون دختر من ترس داره احساس امنیت نداره اما برای مشاوره فکر کردم یه چند ماه دیگه بگذره که بتونه احساسشو بیان کنه
خداروشکر تو تاریخ ۹/۹/۹۹ بهترین و مهمترین اتفاق زندگیم افتاد🤲🏻