با مادرم داشتم درباره خانواده شوهرم حرف میزدم که پسر جاری رو اخراج کردن از مدرسه .بعد برادر کوچک م شنید .
مادرم اینا هم با عمه شوهرم همسایه ن
نکنه بره بگه برادر من ؟
چند بار گفتم نری بگی ها ؟گفت نه آبجی سرم بره هم نمیگم
اینم بگم نه سالشه
باز استرس دارم