مجبورم .الان نزدیک محرمه . از مساجد صدای دعا اینا میاد . بچم بدو میاد خونه و میگه خیلی ترسیدم.
میریم تالار جشن و عروسی میگه باید بریم خونه گریه میکنه همه رو ناراحت میکنه .
میرم خونه فک و فامیلا .یک ساعت نشده گریه که باید بریم خونه .
میرم خونه مادرشوهرم یه نفر دیگه بیاد گریه میکنه باید برگردیم خونع .
بردمش دکتر . اما خوب نشد .