فقط موقع شیر دادن میدنش بغل من انگار من یه گاو شیر ده هستم اینجا
بچه غش میکنه از گریه به جایی پشت بچه رو بگیرن فشار بدن بیشتر فوت میکنن تو صورتش نفسش میگیره اعصابم خورد میشه کم مونده بشینم زار بزنم
به شوهرم گفتم فردا شب میریم خونه خودمون حاضرم درد بکشم خودم کارامو بکنم فقط اعصابم راحت باشه
ولمون نمیکنن یکی ببینه فکر میکنه مادرشوهرم بچه رو زاییده
الان تا این وقت شب من بیدارم چون بچمو بد خواب کردن از این بغل میدنش به اون بغل که مثلا بخوابه ولی نمیدن خودم خوابش کنم دیوونه شدم از بچه دار شدن پشیمونم