2777
2789
من دوتا بچه دارم سر زایمانم اولی ۶ سالشه دومی ۳ سال پسرم وقتی خواهرش بدنیا اومد خوب بود تا یکماه ناارومی کرد ولی کلا زود کنار اومد برای دخترم ناراحتم خیلی بمن وابسته اس حس میکنم بیشتر اذیت میشه خیلیا میگن دومیا واکنششون ضعیف تره چون از روز اول یهبچه دیگه کنارشون بوده خیلی بهتر کنار میان
از لحظه ای که مادر شدم نمیتوانم بدون شرم به چشمان مادرم بنگرم! ای فرشته زمینی ،ای مادر فداکارم .... بسیار دوستت دارم
چرا سخته ولی خدا کمک میکنه و میگذره من سومی رو با ایودی باردار شدم کرچه برام سخت بود اما خداروشکر که سلامتی بچه هام هست منم به خواست خدا راضیم
از لحظه ای که مادر شدم نمیتوانم بدون شرم به چشمان مادرم بنگرم! ای فرشته زمینی ،ای مادر فداکارم .... بسیار دوستت دارم

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

سلام منم سه تا دارم پسر دومم سه سالش بود پسر من بچه سختی بود از اول تو بارداری کلی اماده کرده بودمش همش میگفت خواهر جونم کی میاد ,نازیش میکرد ولی وقتی از بیمارستان اومدیم تا بچه رو دید داد زد ببریدش بندازیدش تو سطلو.... ولی ما اصلا عکس العمل نشون نمیدادیم تا یک ماه اصلا دورش نمیومد تازه وقتی میدیدش حالش بد میشد!!! مام همش میگفتیم تو خوبی گریه نمیکنی,جیش نمیکنی و... بعد دیدم تو ذهنش از خواهرش یه موجود بد ساخته دیگه دوباره روش عوض شد میگفتم چه قشنگ میخنده مثل تو وقتی میدونستم حرفامو میشنوه با دخترم حرف میزدم میگفتم مثل داداشت بشو مهربون بشو زودبزرگ شو باش بازی کن
مامان بهارجون ایودیم سر جاش بود سالم سالم مریودم عقب افتاد بعد دو هفته شک کردم بیبی چک گذاشتم فکر نمیکردم مثبت بشه که شد من با یه بار نزدیکی باردار شدم فقط خواست خدا بوده دوماه قبلش چکاپ رفته بودم ایودیم تکون نخورده بود دکتر گفت درش بیارم سقط میشه که بازم نشد خونریزیم نداشتم حتی دیکه وقتی خدا بخواد میشه
از لحظه ای که مادر شدم نمیتوانم بدون شرم به چشمان مادرم بنگرم! ای فرشته زمینی ،ای مادر فداکارم .... بسیار دوستت دارم
این بچه باعث شد‌پن دست از تاسف خوردن برای چیزایی که ندارم بردارم دلم میخواست استراحت کنم سر کار میرفتم تازه داشتم لاغر میشدم اولش خیلی فشار روحی تحمل کردم حالا دیگه اینجوری نیستم پذیرفتم کس دیگه ای اراده میکنه و زندگی مارو پیش میبره این حسرت خوردن چیزی جز نابودی نمیاره
از لحظه ای که مادر شدم نمیتوانم بدون شرم به چشمان مادرم بنگرم! ای فرشته زمینی ،ای مادر فداکارم .... بسیار دوستت دارم
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792