ساعت سه و نیم با سردرد شدید بیدار شدم چون همسر تلویزیون روشن گذاشته بود باصدای بلند بالا سرم ،و خوابیده بود ، خاموش کردم خوابیدیم از ساعت چهار تا الان هر ده دیقه گوشیش رو هشدارع هعی زنگ میخوره ولی پا نمیشه ، الان دیگ داد زدم 😑
چشمام دارع از درد میترکه سرم در حال انفجاره ، ساعت پنج و نیم هم کارگرها میان ،دختر جوونن انقدر سر و صدا دارن که کلافم میکنن مهاجر هستند زبونشونم نمیفمه ادم ک بگه ساکت ...