2777
2789
زندکی خودش بهم خورده داره به خواهرش حسودی میکنه زندگی اونم بهم میزنه

آره،،دلم برای شهاب سوخت که عاشق این شده بود.

هر چی بیش تر می گذره،بیش تر به این شعر می رسم که می گه:غرض رنجیدن ما بود از دنیا که حاصل شد....  //خدا گر پرده بردارد ز روی کارِ آدم ها....چه شادی ها خورد بر هم....چا بازی ها شود رسوا....یکی خندد ز آبادی....یکی گرید ز بر بادی....یکی از جان کند شادی....یکی از دل کند غوغا....چه کاذب ها شود صادق....چه صادق ها شود کاذب....چه عابد ها شود فاسق....چه فاسق ها شود عابد....چه زشتی ها شود رنگین....چه تلخی ها شود شیرین....چه بالا ها رود پایین....عجب صبری خدا دارد که پرده بر نمی دارد!! //سر بر شانه ی خدا بگذار،تا قصه ی عشق را چنان زیبا بخواند که نه از دوزخ بترسی و نه از بهشت،به رقص درآیی،قصه ی عشق،انسان بودن ما ست!!//

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

منم شهاب اخه عاشق چیه این شد واقعا اگه ازدواج میکردن شهاب حیف میشد 

آره واقعا

بیمار خنده های توام بیشتر بخند😊😍    خورشید آرزوی منی گرم تر بتاب🌱🌸🌈                              لطفا برای سلامتی امام زمان(عج) صلوات بفرستید🌺🙏🏻
کدوم ؟؟ خواهر کیانی ؟ 

کل سریالو ندیدم دیشب اتفاقی دیدم .مادر نگارو میگم

دخترک له له کنان در حال رفتن به نانوایی بود .ادامسش رو تف کرد روی زمین .دم نانوایی دید اسکناسش نیست راه رفته را اینبار ارام برگشت روی زمین چشمش دنبال اسکناسش بود نزدیک ایستگاه اتوبوس اسکناس زیر پاشنه کفش خانمی بود ایستگاه شلوغ بود تا خواست جلو برود و به خانم بگوید پولم زیر پای شماس خانم سوار اتوبوس شد پول هم با کفش خانم رفت .اسکناس با ادامس به ته کفش خانم چسبیده بود 😐😐😐
زن طلا فروش کدومه ؟ خواهر کیانی منظورته

اسمش رو نمی دونم .مادر نگار همون که زن دوم طلا فروش شد 

دخترک له له کنان در حال رفتن به نانوایی بود .ادامسش رو تف کرد روی زمین .دم نانوایی دید اسکناسش نیست راه رفته را اینبار ارام برگشت روی زمین چشمش دنبال اسکناسش بود نزدیک ایستگاه اتوبوس اسکناس زیر پاشنه کفش خانمی بود ایستگاه شلوغ بود تا خواست جلو برود و به خانم بگوید پولم زیر پای شماس خانم سوار اتوبوس شد پول هم با کفش خانم رفت .اسکناس با ادامس به ته کفش خانم چسبیده بود 😐😐😐
منم شهاب اخه عاشق چیه این شد واقعا اگه ازدواج میکردن شهاب حیف میشد 

بنظر من ، کلا روش فشار زیاد هست.

از قبل فوت پدرش، مادر شهاب داستان مهاجرت مطرح کرد. و رو مخ این دختر رفت.

از طرفی حتی قبل مردن، بابا هی به مادر میگفت، باید سیمین بمونه ایران و جای من، تو شرکت پر کنه.

بعدها هم که اون کیانی با نقشه بهش نزدیک میشه .

کلا به نظر من خیلی روش فشار هست و هیچ کدوم هم درکش نمیکنن، بنظر من

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز