نه بابا بخوره تو سرش
گوه ترین شب زندگی ام بود
اول خب گدا بازی درآورد ن یه آرایشگاه خوب رفتم ن لباس عروس خوب پوشیدم
بعدم گفت برمی ده تا عمس بگیریم گفتم سگ خور نمیخوام کنسل کن با این آرایشی ک ارایشگر سر کوچه کرده عکس برا چی بگیرم پولات بذار جیبت ولخرجی نشه
توتالارم همش قسمت مردونه بود اخرمش هم ک اومد آجی هاش و ننه اش باهاش رقصیدن منم فقط تماشا
فیلم بردارم کلا یه دوربین داشت همش مردونه گرفت همون پنج دقیقه آخر شب اومد زنونه ک اصلا من تو فیلم نیستم
آخرشم مادرشوهرم گفت باید بیان خونه ما بخوابند شب اول رو من برد خونه اش 😐
منم ب خودم اعتماد داشتم رفتم کفتم جهنم و ضرر دهن گشادش بسته باشه زد و منم ارتجاعی بودم و یه قطره خون نیومد
حالا بیا بگو جمع اش کن
کیه ک باور کنه
خلاصه مادرش داد و هوار آاااای دختر نبود
شوهرم زد تو گوش مادرش ب همه حرکات گوش کردم خون ب دلش کردم سر خرید سر همه چیز دیگ تهمت نزن ما دیده شناخته رفتیم خاستگاری همین آدمی نیست میدونم پاکه میشناسمش
خلاصه کاش همون شی زندگی من تموم میشد نمیرسید ب پونزده سال فقط عمرم تموم شد خانواده شوهر خیلی اذیتم کردن و میکنند هر چقدم شوهرم وایسته تو روشون بازم اونا حیله و مکرشون زیاده ارزش نداشت این همه اعصاب خوردی این همه سال زندگی