هستین؟ هم جسمی و هم روحی؟
خودم بی حوصله و در حالیکه روی مبل نشستم و پام روی دسته ی مبله
به پسرم شیر میدم کاش بخابه
برق رفت از گرما زدیم بیرون
همهی کارامو کردم
الان منتظرم که خوابم ببره ولی نمیبره
روحی هم اوکیم ولی یکم فکرم مشغوله
رو تختم
همسرم خوابيده خودم مى خوام بخوابم
ديگه تا دوازده و نيم نى نى سايتم بعدش بخوابم
روز شلوغى داشتم
البته خريد مواد غذايى و بهداشتى داشتم
غروبى هم سبزى قورمه سرخ كردم تا حدود ساعت نه شب
اونا رو بسته بندى كردم
گذاشتم فريزر
شوهرم داره نماز می خونه دلم گرفته نمی دونم چرا
میشه ی صلوات مهمونم کنید که مشکلم حل بشه
قلبم داره میترکه حس میکنم به ته خط رسیدم
مهربونا دعای شما گیراست با ی مشکلی دوساله دست و پنجه دارم نرم میکنم دریغ از ذره ای آسودگی
لایک کنید منم براتون بفرستم
خسته ام. تا ساعت ۹ سرکار بودم بعد رفتم دنبال همسرم و رفتیم شام خوردیم. اومدیم خونه گندزد تو اعصابم، الآنم قهرم و حرف نمیزنم باهاش دراز کشیدم تو تخت که خوابم ببره
آره، بد به دلت راه نده، شاید ذهن هامون خسته اس که اینجوری دلمون میگیره
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
