سلام
من از هیچ چیزی برای اونا دریغ نکردم
هرچیزی که داشتم وسط گذاشتم
جوری شد که حس میکرد بی اف شم
و خیلی ریز به منم گفت حسشو
وقتی فهمید دیدگاه من رفاقتیه
ازم فرار کرد
اونقدری که من در به در در تلاش و تکاپو بودم که
اونو پیداش کنم و حالشو خوب کنم
به عقب برگشتم دیدم شش ماهه
منو بی هیچ دلیل بدون هيچ دعوا و بحثی
بلاک کرده و شمارشم عوض کرد
بعد از مدتی با خط جدیدش احوال گرفت
و بازم بی دلیل جوابای پیامامو نمیداد و..
دیدم که من حدود دوسالیه که فقط دارم از وجود مایه میزارم
اما اون حتی حرمت منو نگه نداشت
حالم بد بد بد بود
خیلی آدم عمیقی از نظر احساسات بودم و یه فشار روانی بدی واسم ساخت
شایدم خودم با رفتارم
برای همیشه یاد گرفتم که قلب و احساساتمو بندازم کنار
و تنها بر خدا خودم متمرکز باشم
امید وارم به درجه ی بد بینی و وسواس فکریه من نرسی
تا اولشه تغییر بده رفتارتو
تعادل ت رو فراموش نکن