شوهرم الان یک هفته که بعد از تموم شدن امتحانات از کنار اون مدرسه رد میشه. یعنی ساعت هشتو نیم میره ده یا یازده برمیگرده. همینجور اون قسمت رو رفت و برگشتی با موتورش رد میشه.
دیروز من گفتم منم میام .
شوهرم از کنار مدرسه دخترونه داشتیم رد میشدیم با موتورمون. یه دختره راهنمایی بود ده سال از من کوچیکتر بود.
شوهرم داشت نگاهشون میکرد.
من حواسم به جاده بود. و چشم شوهرم ولی ندیدمشون
یهو دختره
داد زد گفت منو این همه خوش بختی محاله. یعنی چی؟؟تیکه بود؟؟ منظورش چی بود.
یعنی کاش جای من بود؟
چون شوهرم خیلی نگاهش میکرد؟