ديگه طاقتم تموم شد زنگ زدم بهش و خيلي عادي حرف زدم و گفت واي من خيلي خستم و اينا كارم زياده
از اين حرفا گفتم باشه و قطع كردم
عصر بود ك به اون ماساژور ك حالا شماره من باشه زنگ زد هي
خب منم نميشد جواب بدم بهش پيام دادم من نميتونم جواب بدم و اينا گفت خواستم بگم زود تر بياي وااااي من داشتم ميمردم ديگه
همش زنگ زد همش زنگ زد تا ديگه بلاكش كردم
پيام داد بهم گفت پس چرا اخه جواب نميدي و اينا منم جوابشو ندادم و گفتم فردا شب ميام امشب مشكلي پيش اومده نميشه بيام
ديگه گفت نه من فردا اينا نميخوام و تموم شد