خالم به شدت برونگراس دوستاش قابل شمارش نیستن ولی به قدری افسردس که دارو مصرف میکنه ببینیش اینقدر میگه و میخنده همه میگن این غمی تو دنیا نداره ولی حالش اصلا خوب نیست من درونگرام آدمای زیادی رو وارد حریم شخصیم نمیکنم از ارتباط با آدمای جدید خوشم نمیاد همینا باعث میشه کمتر ضربه بخورم نمیدونم اینم خصلت همه ی درونگراهاست یا من اینجوری ام که مشکلات و زندگی شخصی بقیه برام اصلا اهمیتی نداره اصلا حس حسادت یا دخالت و فضولی تو زندگی کسی ندارم اعصابم واقعا راحته
کلا باید فعالیت اجتماعی داشته باشی تنهایی تو زندگیت میمانی بعضی کارها سنگینه همچنین تنهایی به همه کارهات نمیرسی بعضی کارهاتو باید با کمک دیگران انجام بدی بعضی کاراتو بدی دیگران انجام بدن درعوض خودت هم بعضی کارهای دیگران رو انجام بدی یا بهشون کمک کنی
عیب که نیس ولی از دید میانگرا ها و برون گراها ،درون گراها خسته کننده هستن
یادمه تو دوره راهنمایی یه هم کلاسی داشتم خیلییییی اروم و بی سرو صدا بود تو کل سال کسی ۱۰ کلمه هم باهاش صحبت نکرد یعنی خودش تمایل نداش انقدم ناز بود با هیچکس دوس نبود خیلیم درسش ضعیف بود ولی یه بارم نشد از کسی سوال بپرسه فقط با معلما اونم چون باید درس جواب میداد و من هروقت میدیدمش دلم میگرف الانم یادم میفته میگم ازدواج کرده ؟با شوهرشم حرف نمیزنه؟
من درونگرام حتی با خونوادم خیلی کم حرف میزنم،هیچی عیب نیس عزیزم،سعی نکن خودتو تغییر بدی،هر وقت همونی که هستی رو دوست داشته باشی میبینی تبدیل به نسخه بهتری از خودت شدی🤍