زن بدی نیست تو یه ساختمونیم اما از وقتی بچه دارشدم رفتاراش عجیب غریب شده مثلا صبح میره پیاده روی اوایلا بچم کوچیک بود شوهرم بهش گفت نگه میداری بچه من صبحونه بخورم گفت نه و رفت یا بچم الان پا گرفته میره بالا یه روز دیدم ولش کرده رفته بیرون یه چیزی بخره زود ناراجت میشه یا میگه کمک نمیکنی به من بخصوص این رفتاراش تو جمع نمود بیشتری داره چند وقت پیشم گفت ایکاش عروس بعدیم خوب باشه الان باهاش حرف نمیزنم
مامان دلم برات خیییییلی تنگه جای خالیت با هیچ کس پر نمیشه
نباید منت بزارن به هر حال پسرشونه و کرایه نباید بگیرن. عیب نداره خودتو ناراحت نکن قوی باش، حرفتو راحت و بدون بی احترامی بزن. پیش سوهرت گلگی نکن و هروقت گفت کمک نمیکنی بگو باید به کارهای خودم برسم
نباید منت بزارن به هر حال پسرشونه و کرایه نباید بگیرن. عیب نداره خودتو ناراحت نکن قوی باش، حرفتو راح ...
خودش خیل زبل و زرنگه ۶۰ سالشه اما صبح ۹ شوهرش نون میخره ضبحونه حاضر این پامیشه میخوره پیاده روی ناهارم از شب مونده میخوره و نماز خوابو َام میزاده و باز پیاده روی و ۸ َام میخورن و ۹ چایی ده خواب ریتم روزانه حالا این وسطا یهو کاراش زیاد بشه غر میزنه
مامان دلم برات خیییییلی تنگه جای خالیت با هیچ کس پر نمیشه
اره میدونه اما به خاطر این گرونیا و اینا که یه وقت نگن برو . چیزی نمیگه کلا میگه خودتون حلش کنید بخدا یه خورده ادبش کردم مادرشوهر میومد در سطل آشغال منو جلو َشوهرم باز میکرد چرا اینقدر اضراف اینا چیه دور ریختی هی تا شوهرم میومد ظهر برا ناهار اینم پیداش میشد . آخر باهاش حرف زدم گفتم شما قصدتون چیه منو تخریب کنید خوب من اصراف میکنم به خودم بگو که چی جلو اون میگی نیتتون چیه . گفت نه فلان اما بهتر َشد یا هی یه جوری منو تخریب میکرد باز من صدام میبردم بالا َشوهرم میگفت رد دادی بعد زایمانت گفتم اره خوابم کافی نی مامان بفرست بره دم پر من نیاد
مامان دلم برات خیییییلی تنگه جای خالیت با هیچ کس پر نمیشه