اصلا دوس نداشتم برگردم
اصلا حالم بده
نمیدونم دارم چیکار میکنم
حق طلاقو گرفتم از شوهره
الان همش بدیاش جلو چشمم رژه میره
اینقد فکر کردم به بدیایی که بهم کرد
افسرده شدم
به احترام حرف داداشم اینا یه فرصت دوباره بهش دادم
مشکلش دست بزن و فوش و تحقیر و توهین و بی محلی و...کلا انگار من نبودم وقتی پیشش بودم .وقتایی هم که عصبی میشد مث وحشیا میزد.مهمترین چیز براش خانوادش و خودخواهیای خودشن و اون وسط مسطا بچه.
منم هیچ
گلم این کاربر توو سایت مشاوره خیلی خوبه ازش راضی ام اینم ایدیش شاید به دردت خورد foghe_moshavere
فرصت دادی اگرتغییر نکرد چی
باهاش تا مدتی سرسنگین باش
عزیزم بالاخره حق طلاقو گرفتی
آرامش خودتو حفظ کن دخترت پیش خودت بود
ای بابا
چرا برگشتی؟؟؟
دست به زن داره آدم نیست
بچه هم داری؟
سلام
گذشته رو دفن کن
برو پیش مشاور
کلاس های مختلف برو
جذبش کن تا کم کم رام بشه
برادرتون پیشنهاد خوبی داد
هیچوقت برای طلاق دیر نیست اما برای ساخت زندگی دیر میشه
بعد طلاق خبری نیست
ایناکمبودمحبت و احترام دارند بخودش و خانواده اش احترام ومحبت و زبون خوش داشته باشی موفقی حتی اگر دلت نخواد درظاهر خوب باش تا کم کم محبوب بشی و اذیتت نکنه
بهانه دستش نده
برلی بچه اصلا عجله نکن تا پایه های زندگیت سفت نشده
طبیعی که حالت بد باشه حالا که برگشتی فرصت بده ببین چیکارا میکنه برای حال دلت...ان شاالله درست میشه
چند وقته برگشتی رفتارش چطور شده
یه روزی جای تو نشسته بودم و ب شدت از برگشتم پشیمون بودم ک ای کاش برنمی‌گشتم الان با یه بچه دو دستی میکوبم تو فرق سر خودم
کلا بنظرم زندگی که دیگه حرمت و احترام از بین بره،موندن توش بی فایدس
حی منم خسته ام و بلاتکلیف🚶نه دلم میخواد زندگی کنم نه دلم میخواد طلاق بگیرم
کار خوبی کردی ی فرصت دیگه بهش بده .خدارو چه دیدی
ایشالا ک درست میشه
