فردا مادرشوهرم با جاری بزرگم و خواهرشوهرم میخوان برن مهمونی دورهمی خونه خاله ی شوهرم... به منم زنگ زدن که بیا باهامون بریم... چهارشنبه میرن جمعه برمیگردن یک سال و سه ماهه که عقد کردم و هنوز عروسی نکردیم و شوهرمم پیشم نیست... یه جورایی مجردی طور میخوان برن... ولی من زیاد از خاله شوهرم خوشم نمیاد قبلا خیلی سعی کرده که شوهرم با دخترش ازدواج کنه... ولی به علت مشکلات خانوادگی نشده... الان نمیدونم برم نرم چیکار کنم! خانواده ام سپردن به خودمم با همسرمم حرف زدم ازش نظرخواستم اونم سپرده به خودم نظرشما چیه؟
با هیچ کدومشون مشکلی نداشتم تاحالا نه دعوایی نه بحثی توی جمعشون میشینم... میخندم... حرف میزنم... ولی نسبت به کل خانواده خاله اش حس خوبی ندارم یه جورایی انرژی منفی انگار دارن... با این حال به روی خودم نیاوردم ولی ته دلم یه چیزی هست همیشه انگار یه جور نگرانی