امروز خونه مادر شوهر بودم جاریم بود و دختر دایی شوهرم و مادر شوهر و من
سبزی پاک میکردن من هم رفتم به کمکشون
اول صحبت با غیبت شروع شد غیبت از ی جاریم
بچه ها هر جایی ایتا با هم جمع میشن جاری هام و مادرشوهر شروع میکنن از این یکی جاریم بد گفتن
بیایید بقیشو بگم براتون
بگو
مطمئنا جاریت ازشون سره و قابلیت هایی داره که حسادت می کنن
حتی جلو دختراشون مراعات نمیکنن که نباید این حرف ها به گوش دخترا برسه چون باعث میشه تو روی زن عموشون ی زمانی ی حرفی بزنن که نباید بگن خب
هرچند بارها تکرار کردن و تو روی این بنده خدا جواب دادن
به نظرتون چه طوری باید با لینا رفتار کرد که آتیششون دامن منو نگیره
بقیش
وقتی میبینی بحثش پیش میاد از جمعشون فاصله بگیر یا همون موقع ب همون جاریت زنگ بزن
نه بابا اصلا هیچ کدوم اینا نیست
فقط تو موخی اونا شده
قشنگ حرصشون میده
تعریف میکردن دختر یکی از جاریا قشنگ توپید بهش
از اینجا آدم میفهمه چقدر دختراشون پررو شدن حرمت بزرگتر رو نگه نمیدارن
نگران رابطه خودمم
مثلا ی مورد 😂 برام تعریف کردن امروز
داستان پاییز پارسال
آنقدر از شوهرش بد میگفته و می نالیده که یکی از دخترای جاریم گفته زنعمو بس کن دیگه عمو رو تو خرابش کردی پسرام تو داری خراب میکنی و ....
واقعا افتضاحه دختر جاری این حرفارو بگه
