منم شوهرم بلد نبود خودم انجام میدادم تا یا بگیره خجالت زده بشه
ببین ماهگرد میگرفتم اولش میگفت اینکارا چیه و.. تا اینکه بع. خودش گرفت. سالگرد عقد میگرفتم
میرفتم کافیشاپ هتل خوب ومیگرفتم میدونستم ساعت کاریش کی تموم میشه
ساعت ده ونیم شب پیام میدادم
سلام من کافیشاپ هتل فلان منتظرتم به این آدرس لطفا نه تماس بگیر نه جواب بده فقط بیا منتظرتم
بعد که اومد میزو چیده بودم
کادوشم داده بودم به بچه های کافه گفتم لطفا وقتی نشست بهتون گفتم برام بیارید
ببین میزو خودم تزئین میکردم هزینم کمتر بشه
یا جعبه کادو که میخواستم داخلش باشه خودم دیزاین کردم
چراغ جلو ماشین اسپرت یه مدل دوست داشت اون و براش خریدم
ببین من تولدم نزدیک ولنتاینه تولد خودشم یه روز بعد تولد من
همش سعی داشت کادوها و یکی کنه و من اصلا اینکارو دوست نداشتم
میگفتم لطفا نه نیار زندگی به همین روزای خوش قشنگه و خاطره میشه فردا بچه و نو و.. اون موقع بهانه خوبیه که حوصله نداشته باشی
همیشه کادوها و جدا میگرفتم حتی یک تا دوهفته زودتر تولدشو میگرفتم و سوپرایز میکردم