یه رمان خوندم ارباب و خدمتکاری بود پسره که بهش میگفتن ارباب مثه بقیه ی ارباب ها سرد و یخ نبود بلکه شوخ و شیطون بود. اسم پسره اراز بود. دختره که خدمتکارش بود اسمشو یادم نیست اما یادمه که پدر و مادر نداشت. دوست مادر مرحومش با سرخدمتکار خونه ی اراز دوست بود و دختره رو فرستاد تا اونجا کار کنه.
هر کی میدونه اسم این چیه خواهش میکنم تلگرام بیاد پیوی بهم بگه جبران میکنم.
آیدیم:
@mokharreb_bad