یه رمان خوندم قبلا اسمشو الان یادم نمیاد الان اسمش رو میخوام
داستان در مورد دخنری به اسم اسمان هست که.از ترکیه برمیگرده و با خیانت خواهرش ستاره و سفید نامزدش مواجه میشه و به داییش پناه میبره بعد از چند سال به یه پسر به اسم کیان که وکیله و کافه داره آشنا میشه کسی میدونه این رمان چیه