خانوما من اصلا شخصی نیستم که به دیگران بدبین باشم و تا جایی که میتونم خوش بینانه به اطرافم نگاه میکنم
ولی الان چند روزه که جاریم اینا خونه ما هستن و پسرش ۸ سالشه پسر خوب و مودبی هم هست که خیلی منو دوست داره هر جا منو ببینه سریع بدو بدو میاد بغلم ، امروز آقایون رفتن بیرون منم پا شدم سارافون و ... درآوردم و لباس راحت تر پوشیدم ، یه بلوز آستین کوتاه با شلوار پوشیدم موهامم از پشت با کش بستم و یه کوچولو آرایشمو مرتب کردم بعد از جاریم پذیرایی کردم دیدم پسرش اومد نشست پیش من و بازومو گرفت من نگاش کردم لبخند زدم گفتم چی شده عزیزم ؟ گفت هیچی زن عمو دوست دارم پیش تو بشینم گفتم خب بشین فداتشم میوه میخوری واست پوست بگیرم؟ بعد مامانش گفت نه بذار خودش میخوره یهو گفت نه از دست زن عمو میخوام بخورم خلاصه گفتم بچه ست اشکال نداره بچه ها تشنه محبتن مخصوصا این بچه که مادرش خیلی باهاش بد رفتاره
واسش میوه پوست گرفتم میوه شو خورد نشسته بود کنار من از بالا تا پایین دستامو همش ماساژ میداد گفتم عزیزم پاشو واست برنامه کودک بذارم ببینی گفت نه میخوام پیش تو بشینم ، مامانش هم بهش با عصبانیت گفت پاشو زن عمو رو اذیت نکن ولی نمیرفت میگفت میخوام همینجا بشینم خلاصه گفتم اشکال نداره بشین
دیدم باز دستاشو از بالا تا پایین دستام کشید گفت زن عمو دستات سفید و نرمه یه کم خودمو جمع و جور کردم پا شدم رفتم توی آشپزخونه دنبالم اومد بعدش اومد بغلم کرد هرچی میگفتم چای تو سینی هست الان میریزه روت نمیرفت کنار منم به بهونه این که سردمه پا شدم لباسامو پوشیدم به جاریم گفتم الان داداش اینا هم میان آماده باشم بهتره
ولی این بچه رفتارش عجیب و غریب شده حتی دستشویی میرم دنبالم میاد ، میرم لباس عوض کنم دنبالم میاد میگه زن عمو طولش نده بیا پیشم
به نظرتون به خاطر چی اینطوری شده؟ نمیخوام فکر بد کنم چون بچه ست از قبل هم دوستم داشت ولی الان بدتر شده
به نظرتون چون منو زیاد بدون حجاب ندیده فقط کنجکاو شده؟ یا من حساس شدم و طبیعی هست این رفتار توی بچه ها