حالم داره بهم میخوره ازشون متنفرم دیگه سنگ دارم میشم
هرکسی بمیره این بدتر می‌چسبه به باباش کلا باباش زن دومشه هووی منه شانس نحس منه که تواوج خوشی کردن باید لحظه ای استرس و حرصی باشم سرکارا و حرفا باباش
خستم اگه باباش آدمی بود بفکرشم دردیم نبود عین سگ تومشکلاتش هیچکس نگفت چه غلطی میکنی کلی اذیت کردن ومیکنن حالا فقط باباشو میبینه
آخه باباش تاکیی زندست زنش باید تحمل کنه همه چیو هه
فرزند چندم خانواده ست؟
باورم نمیشه آرزوی مرگ کردی واسه یکی 🗿🗿 مشکل شوهرت نه باباش
دارک🗿🗿🗿🗿
خودت بخون یبار چی نوشتی اگه متوجه شدی که خوب منم لابد متوجه شدم چی گفتی😐😐
چقد نامفهوم نوشتی..
اگه به پدرش و مادرش بی اهمیت بود تو باید برات سوال میشد عزیز... هیچ محبتی برا حتی خودت مهمتر از محبت مادر و پدر ت نیست اول والدین ت برات مهمه بعد همسرت.. توم بهش احترام بزار... پدر داشتن خیلی خوبه
باید موقع ازدواج نافش رو از پدرش جدا میکردی...
بهش یادآوری کن پدرش فرزندهای دیگه ی هم داره
منم باپدرشوهرم مشکل دارم ولی خب میدونم این ازکمبودشوهرمه ک ب پدرشوهرم اجازه رفتاراشومیده میفهمم خسته شدی همه ازمادرشوهرمیکشن ماازپدرشوهر😁😁
