بیا من بهت بگم فیلم هندی ندیدی ... ببین .
هیچی میرن سراغ زنه . زنه میگ اگ لو بدم کار کیه آبرومو میبره چون عکس و فیلم داره ازم ، بعد مشکات قسم میخوره ک فیلمی ازش پخش نشه . شیرین باهاشون هم کاری میکنه و میگ ک منصور نمرده و زنده است . منصور علاقه زیاد ب داداشش داشته هر کی بهش نزدیک میشده رو ی جورایی میترسونده یا سر ب نیست میکرده
صابر داداش منصور با نعیم خیلی رفیق بوده بخاطر همین کل نقشه گنج و..... رو میکشه اونم ب دروغ ک این وسط نعیم رو گیر بندازه ک از داداشش فاصله بگیره . نعیم از زندادن زنگ میزنه صابر ... قضیه رو میگ ک گیر افتاده .صابرم میخواسته برگرده بخاطر نعیم ...منصور میکشه داداششو و شیرین رو تهدید میکنه و با طلا میفرسته پی زندگی خودش و میگ ک ب همه بگه ک دوتا داداشا باهم مردن . اخرم سر قبر صابر گیرش میندازن و قاتل کل بلاهایی ک سر ساحل اورده بوده جلو چشمش مرور میشه و ذوق میکنه و اینکه نعیم میخواد با اسلحه بکشتش مشکات میبینه
احتمالا مشکات میمیره
چون همه ضد گلوله پوشیدن جز مشکات . تو ی سکانسم ک سر قبر دخترش بود گفت بمبرم بیام اون دنیا بغلت کنم بابا