فکر میکنم تو کل دنیا فقط شوهر من اینطوریه

همین خود بیماری انگاری که میگه خودش یعنی دیلوژن ویعنی اسکیزوفرنی یا همون جنون،جنون درجات مختلفی داره و مردم فک میکنن طرف فقط باید بد وبیراه و وحشی گری کنه تا بشه گفت جنون داره...دلم برای شوهرت میسوزه ولی خب اون بیماره بیشتر از اون دلم برای تو وپسرت میسوزه و با نظر کسایی که میگن گناه داره ولشون کنی به شخصه مخالفم...هرچند نمیدونم خدا چقد از این حرفم راضیه...ولی متاسفانه مادر روان پریش و پدر روان پریش این بیچاره اثراتی روش گذاشتن که خیلی سخته تغییرشون بدی در واقع بیاد مشاوره هم باید بهش دارو بدن که اون دارو ها هم هیچوقت اونو طبیعی نمیکنن و یه حالت گیجی و منگی پیدا میکنه...بیماری های روانی واقعا خیلیییییی بدن و میشه گفت غیرقابل درمان

بچه ها تاپیک دومم رو بخونید(معجزه ختمو نذر ...) معجزه حاجت روایی خودمه ان شاءالله دعوت امام زمان هستید

اگر گره کوری که هیچ جوری باز نشده دارید حتما بخونید همه صفحاتش رو

اگه طلاق نگرفتین و پسرتون شبیه باباش شد چی؟

همین الانشم طبق گفته خودتون خیلی آسیب دیده بچه

طلاق نگرفتن به چه قیمتی؟ از دست دادن پسرتون

ددقیقا برادر منم همینه. ورژن وحشتناک ترش. از بس زبونش تند و تیزه همه ازش فراری شدن. مثل قبل دوست نداره دشمن زیاد داره. از چشم کل خانواده افتاده .البته از بچگی سرد و بی رحم و بی عاطفه بود. اصلا ویژگی خوبی تو این بشر من نمیبینم دائم هم کفر میگه😐

متاسفانه من با همچین آدمی سر و کله زدم و آخر هم به این نتیجه رسیدم که سندروم داون داره که از ظاهر مشخص نیست 😐

احتمالا مجبور میشه برگرده پیش پدر ومادرش...اون همین الانم زندگی طبیعی نداره.....ولی میدونم بچت اگه تو این محیط و باهمین کیفیت باشه قطعا خیلی اسیب میبینه....نمیدونم واقعا دلم میسوزه برای شوهرت،من بیمارای روان خیلی دیدم واقعا گناه دارن همیشه میگم سرطان خیلی بهتر از بیماریه روانه...میدونی دنیای اونا کلا با ما فرق داره...این مادرش هم جنون داشته و پدرشم اختلال شخصیت....الان اگه بره پیش اونا به نظرت حالش از این بدتر میشه؟؟؟

واقعا حیف شد زندگیت بایه همچین ادمی انگار مغزش مشکل داره عادی نیست کاراش.چراازهمچین ادمی باز بچه دارشدی خب😐😐

کلا مشکلاتی که شما دارین رو دارم.

یک مقداریش به نظرم بخاطر شرایط فرهنگی و تربیتیشون هستش، یعنی ببخشید ها بی فرهنگ هستن...

که من با ایشون بعد ۶، ۷ سال کنار اومدم...

با بی مهری و ناتوانی در بروز احساسات هم کنار اومدم...

کلا به نظرم اینا آیکیوشون هم از حد نرمال کمتر هستش و همسر منکه همش خرابکاری میکنه و شرایط بدتر میکنه، فکر کنید من با اینش هم کنار اومدم...

تنها چیزی که نمیتونم کنار بیام سیب زمینی بودنشه که هیچگونه برام قابل هضم نیست...

اره خب مسلما شما بهتر از هرکس پسرتو میشناسی، من اینقدر برای دخترم از همه چیز حرف زدم که کلا خیلی چیزها میدونه، حواسم نبود یه لحظه پسرتونو جای دختر خودم گذاشتم که بیشتر چیزها رو براش میگم و اونم راحت کنار میاد. کلا مثل آدم بزرگ باهام حرف میزنه طوری‌ه بعضی وقتها خندم میگیره مثلا نصیحتم میکنه و ...

ولی در کل رفتار پسرت تا اینجایی که تعریف کردی عادیه عزیزم نگران نباش، ولی ازین به بعد چی بشه مسلما هیچ کس به اندازه خودشما نمیتونه تصمیم درست بگیره چون دقیفا فقط شما تو بطن اون زندگی هستید.

🤦‍♀️یعنی حرفات با تمام وجودم می فهمم اونم مثل شوهرته تو یک مجلسی دعوت باشیم من تن و بدنم می لرزه و گیرایی هم که زیر صفره

 رفتاری  که از شوهرت برام  عجیب بود اینکه چشمش رو سر سفره میچرخونه

و دور دهنش سسی میشه

و یکی دیگه اینکه اسم مدرسه بچش رو نمیدونه