2733
2739
عنوان

فکر میکنم تو کل دنیا فقط شوهر من اینطوریه

| مشاهده متن کامل بحث + 637485 بازدید | 2655 پست
اسی چقدر شوهرت شبیه پدر منه  ازت خواهش میکنم هر چه زودتر طلاق بگیر نه به خاطر خودت به خاطر بچت ...

خیلی متاسفم که این‌رو تجربه کردی واقعا نمیدونم چی بگم 

من الان دارم میبینم چه بلایی سر پسرم اومده چطوری ذره ذره آب شده چقدر با استرس و اضطراب داره زندگی میکنه 

خیلی متاسفم که این‌رو تجربه کردی واقعا نمیدونم چی بگم  من الان دارم میبینم چه بلایی سر پسرم او ...

فقط بچتو فدای همسرت نکن نگو دوسش دارم و گناه داره و این حرفا

اگه بمونی اون نابود میشه 

روزها با زن آفرودیت درونم میجنگم شبها از جنگ خسته او را در آغوش میکشم🍂
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



اسی پیام قبلیمو خوندی؟ ببین پدر من دکتر هم میرفت سال ها قرص می‌خورد باور کن اون قرص ها هیچ تاثیری ر ...

چون همسرم اعتقادی به اینکه بیماری روانی داره، نداره نمیشه بهش کمک کرد واقعا چاره دیگه ای نیست 

2742
من اگر همچین کاری باهاش بکنم بعد چطور میخوام از دست پدر مادرش خلاص بشم پدر مادرش حاضرن بگن بچه مون م ...

واقعا شرایط سختی دارین، نه میشه بی تفاوت بود نه میشه درستش کرد...خدا بهت صبرو ارامش بده...سریع و بااحتیاط طلاق بگیر خودتو بچتو نجاتو بده  :) امیدوارم رنجی که این سالها کشیدین رو خدا براتون به بهترین شکل جبران کنه. 

با گوگل دوست باشید🌱چون جواب اکثر سوالاتتون رو اونجا سریعتر و علمی تر پیدا میکنید عزیزای دلم🤗
فقط بچتو فدای همسرت نکن نگو دوسش دارم و گناه داره و این حرفا اگه بمونی اون نابود میشه 

الان و با وجود اینکه بعد این همه سال از خودگذشتگی همسرم حتی قبول نمیکنه بخاطر بچه یک بار بیاد مشاوره حداقل مزد این همه سال صبوریمو اینجوری بده دیگه حتی من نخوام هم مجبورم فقط به بچم فکر کنمو نجاتش بدم

وقتی یک آدمی که غرق شده کمک دیگران رو قبول نمیکنه چه باید کرد... وایستمو غرق شدن هممونو ببینم!؟ 


2738

استارتر عزیز من دانشجوی پزشکی هستم و بخش روان رو گذروندم شوهرشما یک کیس خیلی شدید بیماری روانیه....اون هم ازلحاظ ژنتیکی باتوجه به تعریفایی که ازخانواده اش به خصوص مادرش کردین مستعد بوده، هم از لحاظ محیط تربیتی که داشته،یعنی هم درجاتی از سایکوز داره هم شدیدا افسرده است هم اسکیزوفرنی...درواقع خیلی سخته که تاهمینجاهم دووم اوردی...اگه بره دکتر قطعا بستری میشه...هرچند بستری شدن هم فایده ای درکیفیت زندگی شما فکر نکنم داشته باشه...خیلی ناراحتم برات واقعا از دست مادرت به شدت ناراحتم چرا زندگی تک فرزندشو به خاط  حرف مردم به این روز انداخت و هنوزم براش مهم نیست....حق داری نگران بچت باشی چون ممکنه اونم استعداد ژنتیکی که از پدرش شاید خدایی نکرده به ارث برده تو محیط بد الان خانوادتون فعال بشه و دیگه سخت بشه کاری کرد...ولی تااینجایی که ازپسرت گفتی خداروشکر مشکل خاصی نداره و این رفتاراش طبیعیه وبه خاطر کمبودایی که داشته

میخواستم بهت بگم تنها نیستی شوهر منم هست... من صداش میکنم سیب زمینی یا دیوار... چون صداش میکنی اصل ...

تروخدا اینارو جدی بگیر از یک حرف نزدن ساده شروع میشه بعدش کم کم میفهمی این آدم کم حرف چه مشکلات بزرگی داره 

علت این کم حرفی رو حتما پیدا کن

الان و با وجود اینکه بعد این همه سال از خودگذشتگی همسرم حتی قبول نمیکنه بخاطر بچه یک بار بیاد مشاوره ...

خوبه که بالاخره ذاتشو شناختی و راه درست رو فهمیدی عزیزم

برات دعا میکنم خودت و بچت خوشبخت ترین بشین

ما هم می‌تونستیم باشیم اگه بابام نبود🙂

روزها با زن آفرودیت درونم میجنگم شبها از جنگ خسته او را در آغوش میکشم🍂

برای اولین بار حوصله م گرفت و همه پیامهاتو خوندم‌. واقعا شرایط سختی داری. وقتی از پدر و مادرش چند خاطره گفتی یاد پدر و مادر بابک خرمدین افتادم!!چقدر  دنیا عجیبه، آدم اگه پدر و مادرش بهش از صمیم قلب محبت نکنند چه کنه؟!!

در مورد پسرت، عزیزم بچه ها کلا هم پدر رو میخوند هم مادر رو، اگه بتونی برای پسرت توضیح بدی که پدرش بیماره و داری کمکش میکنی خوب بشه شاید دیگه غصه نخوره. بچه رو بفرست کلاس ورزشی یا نقاشی، موسیقی یا هرچی که دوست داره، اونجا ارتباطش هم با بچه ها بیشتر میشه و از خونه دور میشه.

بعضی رفتارهای پسرت شبیه دختر منه ، چون اینم تنهاست وقتی مهمونی بریم همینقدر ذوق میکنه. 

انشااالله خدا کمکت کنه بهترین تصمیم رو بگیری

https://www.ninisite.com/discussion/topic/10682148/اگر-ناامیدی-بیا-معجزه-ی-بقیه-تو-اوج-ناامیدی-رو-بیین

قربانی باج گیری تهدید و تجا.وز بودم لطفا اگر کتابی فیلمی پادکستی چیزی راجبش خوندید بهم اطلاع بدید♥️و اشتباهاتی که کردم و باعث این اتفاق برام شد: ۱. از سر کمبود محبت با چشم بسته وارد رابطه شدم و طرفم رو نشناختم/۲.اعتماد بیجا کردم کل اطلاعاتم رو مثل خونه و قیافه بابام رو طرف داشت/۳.احمق بازی در آوردم عاتو دادم دستش مثل عکس و چیزایی که خانواده ام باهاش مشکل دارن/۴.و دقیقا اون طرف میدونست که خانواده ام تو این مورد پشتم نیستن و باعث شد که منو بی دفاع ببینه/۵.وقتی فهمیدم طرفم اشتباهه باید جدا میشدم ولی از سر دلسوزی گریه هاش و التماس هاش موندم که چوب همون رو خوردم (بقول خاله ام برای خودت دلسوزی کن مردم دلسوز خودشون هستن)/۶.تن به باج گیری هاش دادم تا جایی که نایی واسم نموند اگر تن نمیدادم و مخالفت میکردم آنقدر ضربه نمیخوردم /۷.باید از اول که تهدید و باج گیری میکرد میرفتم شکایت میکردم تا کارش به تجاوز نکشه ولی اگر کشید هم باز مستقیم میرفتم پزشک قانونی تا بتونم شکایت کنم ازش /۸.یه جمله مهم تو این شرایط که بهش رسیدم (تو کلا یکبار زندگی میکنی؛میخوای کل زندگیت رو به خفت و خاری بگذرونی و بمیری؟یا حقت رو بگیری و بمیری این دومی خیلی ارزش داره)/۹.وقتی فهمیدی طرفت مریضه حتما جدا شو:آدم من کسی بود که دنبال این بود در هر شرایطی درک بشه حتی اگر اشتباهی میکرد؛دنبال این بود بهش محبت و احترام گذاشته شه.حتی بعد ت.جاوز گفت لطفا باهام مهربون باش؛این رو نگفت چون مهربون نبودما؛اتفاقا چون بودم میخواست نگهم داره ولی دگ بریده بودم/۱۰.به اندازه ارزش بده به آدم هات که یا هوا برشون نداره یا از سر بدبختی نگهت ندارن؛آدم من بشدت کمبود محبت داشت و حاضر بود به هر وسیله ای بدستش بیاره🌱🖤
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

تجاوز

13afsane_f | 1 دقیقه پیش
2687