من ۱۹
منم یک سال تو رابطه بودم با این تفاوت که مامان من فقد در جریان بود منم مثل تو خسته شده بودم از بلاتکلیفی بهش گفتم تکلیفمو مشخص کن همش بهونه آورد گفت الان شرایطش نیست موقعیتشو ندارم خانوادم قبول نمیکنن منم چند بار تموم کردم ولی دوباره اوکی شدم ولی چند روز پیش کلان تمومش کردم
مامانم بهش گفته بود تکلیف دخترمو روشن کن موقعیت های خوشبو داره بخاطر تپ از دست میده
واقعا همین بود نه میدونستم ازش دل بکنم نه تکلیفم روشن بود که ی فکری ب حال خودم کنم آخرشم خودش باهام تموم کرد برگشت گفت من نمیتونم بهت قول بدم که چند سال بعد بهم میرسیم و من خوشبختیتو میخوام و اگه ب صلاحمون باشه دوباره سر راه هم قرار میگیریم و همه چی تموم شد بینمون