نمیدونم چه حرکتی تو ذهنته ولی اگر حرکت خدای نکرده سیاه تو ذهنته توی تاپیکای قبلم هست. یه دختر تو فامیلمون داریم به هوای طلاهای مادربزرگش رفت بیهوشش کرد طلاهاشو دزدید النگوهاشو بزور از دستش دراورد مادربزرگش وسط کار به هوش اومد دیدش، اونم سعی کرد بکشدش که عمرش به دنیا بود خدانجاتش داد، دختر اون خانم شکایت کرد که چون شاهدی نبود پرونده به جایی نرسید ولی مادربزرگش سه سال بعد ازشدت آسیبهای جسمی و روحی همین کار نوش مرد. ( مادر اون دختر سر کار میرفت مادربزرگش خیلی وقتا ارش نگهداری میکرد و دوستش داشت) تا لحظه مرگ یادمه نبخشیدش و حتی بعد از فوت تو خواب یکی اومد و گفت نفرینش پشت سر اون نوه نمک نشناسه.
چندبار عقد کرده ولی به دلایل نامعلوم هربارنمیتونه ازدواج کنه. خواهرشم که همدستش بود همین اوصاعو داره
برو یه کاری راه بنداز از مامان بزرگت بخواه برات سرمایه گذاری کنه اگرم قبول نکرد بی خیال