مادرشوهرم سفره رو انداخت ی لقمه با بغض خوردم و زدم اسنپ بگیرم هیچ ماشینی تایید نمیکرد اهاا اینو نگفتم از اینجا ک داشتیم میرفتیم شوهرم اسنپ گرفت با گوشی من چون گوشی خودش شکسته بعد ماشین اومد رفتیم جلوی در خیییلی حواس پرته همیشه وسایلشو گم میکنه قبل اینکه بشینیم تو ماشین گفتم گوشیمو بده گفت اها میخوای ک راننده بفهمه گوشی توعه