2733
2734
عنوان

امروز از دست شوهر عوضیم جلو مادرمو برادرم زدم زیر گریه

| مشاهده متن کامل بحث + 971 بازدید | 41 پست

خیلی ناراحت شدم گفتم ارزش رفیقت بیشتره ک من کنف شدم تو سالن برا صد۵۰ تومن بخدا همونجا زدم زیر گریه بعد ناخن کاره گفت چته عزیزم گفتم هیچی عطسه داشتم نیومد داشتم میمردم هیچی بابامم گفت طول میکشه تا برم عابر بانک منم میخواستم ناخنامو ترمیم کنم پولم کم بود ریمووشون کردم

خلاصه هیچی اومدم خونه بعد همون شب هیچ پیامی نداد تا فرداش ک فهمیدم رفته عروسی بهش گفتم واسه عروسی رفتن وضعیتمون گوه نیست؟؟؟گفت ن و متاسفم برات گفتم برای خودت متاسف باش هیچی این گذشت دیروز خواهرم و دامادمون خواستن بیان بعد ۲ سال خونمون مامانم ی مدته مریضع نمیتونه بلند شه

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



خیلی ناراحت شدم گفتم ارزش رفیقت بیشتره ک من کنف شدم تو سالن برا صد۵۰ تومن بخدا همونجا زدم زیر گریه ب ...

نامزدی فکر کن ببین میتونی اگه نه جدا شو فردا بچه دار میشی بدتر میشه

گویند علی میزده صد وصله به کفشش. ای کاش دل خسته ما کفش علی بود✨در ره لیلی که خطر هاست در آن... شرط اول قدم آن است که مجنون باشی🌾✨.                شهید یوسف الهی مثل برادر منه همون قدر باعث آرامش من🕊️❤️
خلاصه هیچی اومدم خونه بعد همون شب هیچ پیامی نداد تا فرداش ک فهمیدم رفته عروسی بهش گفتم واسه عروسی رف ...

بهم زنگ زدن سوپرایز کنن گفتن ۶ساعت دیگه اونجاییم خونه وحشتناک بهم ریخته بودحالمم بد بود سرما خورده بودم شدید شوهرمم اینجا بود بدن درد و گلو درد شدید داشتم بهش میگفتم مریضم میخندید مسخره میکرد میگفت اررره برا کار کردن میگی گفتم چی میگی گفتم بچه ها خواهرم کوچیکن میترسم مریضشون کنم بیا بریم دکتر ی امپول بزنم ببینم انفولانزایی چیزی نباشه میگفت باشه ۴۰۰ ۵۰۰ الا الکی خرج میکنم دکتر چیه و هیچی با همون حالم پاشدم

2731

۴ ساعت خونه روجمع کردم ولی تموم نشد ما خونمون خیلی بزرگه همه جارو جمع کردم فقط نتونستم جارو بزنم تو اتاق دراز کشبده بود رفتم بهش گفتم لطفا تو جارو بزن من واقعا حالم بده گلو درد داشتم کارم ک کرده بودم گلو دردم بدتر شد تموم استخونام درد میکرد نیومد کمکم ۷ ۸ بار رفتم التماسش کردم گفنم زشته بعد دوسال میان ی جارو بزن

با هزار غر و منت ک تو فردا خونه خودتو میخوای چطور اداره کنی اومد ی جاروی سر سری کشید ی هو گفت باید بریم خونه ی ما ب خانوادم عیدو تبریک بگیم گفتم چیی میگی الان موقع ایه؟الان خواهرم اینا میرسن مامانمم نمیتونه شام درست کنه مگه میشه فردا میریم امروزم زنگ میزنیم تبریک میگیم وای ی قیافه ای گرفت ک تو ب خانواده ی من اهمیت نمیدی باااید بریم 

بزور منو برد منم گفتم عیب نداره بریم ی تبریک بگیم ی ساعت بشینیم و بیایم گفت باشه رفتیم تبریک گفتیم مادرشوهرمم پذیرایی کرد گفتم بریم دیگه الان میرسن گفت چیییی این همه راه اومدیم ک بریم تا شام نخورم نمیام مادرشوهرمم پاشد شام درست کنه گفتم ن مامان ما باید بریم مهمون داریم نمیشه ک شام حاضر نباشه شوهرم داد زد ک مامان شامو بذار بقران من تا شام نخورم پامو دم در نمیذارم

من ۲۵ اون ۲۷

اشتباه منو نکن  منم بایه کسی مثل نامزدت ازدواج کردم و الان کارم هرروز گریه است فکر نکن بعده ازدواج عوض میشه یا اگه الان بگه غلط کردم و ببخشی عوض میشه  نه ازین خبرا نیست روز به روزم بدتر میشه مطمئن باش 

بزور منو برد منم گفتم عیب نداره بریم ی تبریک بگیم ی ساعت بشینیم و بیایم گفت باشه رفتیم تبریک گفتیم م ...

منم زنگ زدم خواهرم رسیده بود خیییلی خودشو شوهرش ناراحت شدن تابلو بود منم الکی گفتم مادرشوهرم حالش خیلی بد بوده زنگ زدع گفته بیاین مجبور شدم و مجبور شدم شام بمونم شوهرمم رفت پیش رفیقاش گفتم منو کشوندی اینجا با اینکه میدونستی مهمون داریم بعد حالا میخوای بری پیش رفیقات ی ساعتی رفت نشست اونور و قیافه گرفت ی هو زد بیرون و ۲ ۳ ساعت نیومد مادرشوهرم میخواست سفره رو بندازه گفت زنگ بزن بیاد شام بخوره زنگ زدم بهش گفت شما بخورین من بعدا میام داشتم آتیش میگرفتم گفتم چی میگی مسخره کردی ک داد زد شماااا بخوررررین من بعدا میام و قطع کرد پیام داد ریدم ب قبر مرده هات منم پیام دادم گفتم ی ثانیه اینجا نمیمونم اونم درجواب گفت گمشو

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

توف

rezooooo | 1 دقیقه پیش
2687