خستم چقدر کنم می خوام خودکشی کنم از دست پدرم هر روز اشکمو در میاره دستش شکسته میگه این چند ماه و خرج نکنید بعد گاهم گفتیم یعنی من و مامانم خرجی بده ک تا اخر این ماه دگ چیزی آرت نخوایم ب خدا نداد داد و بی داد کرد گفتیم بیا برو دکتر گفت باشه یکم دگ حرف زدیم دوباره داد و بی داد هر روز دعوا داریم ب خدا پریود شدم رفتم از خونه آبجیم لباس زیر ور داشتم ببخشیدا
رو سخ بار پشت سر هم با دوستم رفتم بیرون کارت و پرت کرده میگه پاشو پاشو برو بیرون خوش بگذرون دگ خسته شدم منم افسرده هی دکتر می رم یکم قرص می خورم بهتر میشم دوباره شروع می کننن دوباره ب خودکشی فک می کنم الان مامانمون تا قرص لولازپام خورده عین یه تیکه گوشت افتاده کنار خونه خوابیده منم۱۵ سالمه