تاپیک دیشبم ک یادتونه
عزیزانی ک نخوندن قضیه از اسن قراره ک از دیردز صب من تو ی مغازه لباس فروشی زنونه کار میکنم....دیروز ی دختره هم بود ک ازم بالاتر بود چن ناهی بود ک کار میکرد....دیدم مثلا من دارم با مشتری حرف میرنمو قیمتارو میگم اون میومد وسط میگفت قیمتش اینو فلان
یا مثلا لباسارو کاور میزدم اویزون میکردم اون میومد ی کم هی تکونش میداد معلوم بود راضی نیست از حضورم
دیشبش ک مشتریا رفتن داشت تعطیلمون میکرد دهتره ب صاحب مغازه گعت من نمیام و فلان خستم...زنه گفت عیری نمیخوای؟؟؟ اونم قبول نکردو رفت حالا نمیدونن باز بیاد یا نه
واقعا چرا؟؟؟
عذاب وجدان گرفتم اصن