ممنون
نه نخوندمش
چون خودم دارم یه رمان رازآلود و عاشقانه مینویسم میخواستم چندتا رمان اینجوری بخونم که آشنا بشم با طرز بیانشون.
خلاصه رمانم اینه👇🏻
در مورد یه پسره که اشتباهی و غیرعمدی عشقش رو میکشه و بعد جنازش رو تو خونش نگه میداره. یه مدت بعد با کمک دوستش از شر جسد خلاص میشه. بعد به یه دختر بی پناه که بخاطر زلزله ای که تو روستاشون اومده بوده آواره شده جا میده که شباهت زیادی به عشقش داشته برای همین ازش خوشش میاد. مشخص میشه که اونا دو قلو بودن و تو بچگی جداشون کردن و یکی از دخترا رو دادن به خانواده دیگه ای که خرج خانواده خودشون زیاد نشه. دختره دنبال خواهرش میگرده ولی وقتی میفهمه همون پسری که بهش پناه داده و دوسش داره خواهرش رو کشته و جسدش رو گم و گور کرده ازش متنفر میشه و از پیشش میره...
پسره هم دستگیر میشه ولی وقتی ثابت میشه که غیرعمد این کار رو کرده بعد یه مدت تو زندان موندن آزاد میشه و بالاخره دختره قانع میشه و باهاش میمونه و تمام😁