مال منم سنتی بود ولی خانوادش وخودش مدام جلو راهم بودندد. که جواب بدم اخرشم از دستشون فرار کردم رفتم مشهد با دسیسه فامیلی امار منو دادن کجام اومد برای اخرین بار شانسشو امتحان کنه خخخخ که کرد
من شب اول عقد یه لحظه فکردم از این مردهایی هستند که تو رابطه طرف رو میزنند مریض جنسی هستند من از بس هول وحریص بود اینجور فکر کردم ولی بعدش دیدم چه گل پسریه .
خیرسرش بازنشست شده ولی هنوزم جو زده است امشب دخترم رو برده جای خواهزشوهرم که ما باهمباشیم عه به هیچ کاری نرسیدممهمون داشتم گفتم برو غذا بگیر وقت منو هدر خودت دادی رفت گرفت ولی کاش نمیگرفت گفتم برو کباب بگیر رفته پیتزا خریده یعنی بد جور رو اعصابم رفت زشته مهمون رو پیتزا بدم اگه قبلش هماهنک میکردم باهاش که بیا میخوام پیتزا مهمونت کنم ها ولی اینجوری زشت بود خدایی
الانم باهاش قهرم چونآبرومو برد تنبل نرفت دو فلکه اون ور تره کباب بگیره .