اخه برادر من یبار سر صبح به مامانم میگه مامان من برم پنیر بخرم از مغازه میره سر کوچه دوستاشپ میبینه میگن ما میخواهیم بریم تهران یه سر تفریح میای اینم میگه بریم😐😐 احمق خر گوشیشم نبرده بود ینی پدر ما درآمد تا بعد ظهر که این اومد خونه از دلشوره و نگرانی البته برادرم مجرد بود این متأهل فک نمیکنم از این کارا کرده باشه اونم با زیر شلواری 😂