من ۱۳هفتگی باردارم خاب دیدم ک درمراسمی ک درخونه پدرشوهرم برپاست غذا به عهده منه من هم ب اشتباه غذای سرد ب سفره چیده بودم وقتی پدرشوهرم اینودید منو زیر مشت لگدش گرفت. توخواب هم بارداربودم و اینکه خیارشوری که میزاشتم سفره خیلی زیاد ب چشمم میومد ازاول تااخر خاب بعد ازینک ک مهمان هارفتن پدرشوهرم خابید تواتاق و مادرشوهرم گفت بیا هرچی داری بردارو گمشوبرو کلی بهم طلا داد ک طلا هاهم طلاهایی بودن ک موقعازدواح از خانه پدرم اورده بودم همه چی رو ازش گرفتم با یه گهواره بچه خاستم از پله هاپایینبرم مادرشوهرم دادوهوارمیکرد ک داره همه چی رو میبره ب من میگ طلاهاتوبده یهوپدرشوهرم از اتاقبیرون اومد و دوباره منو زیر مشتولگدگرفت دادمیزدم ک نزن بچم سقط میشه فرار کردم توکوچه و همه چی رو با خودم بردم رفتم و رفتم نزدیک خونمون ک بودم از خاب بیدارشدم
به نظر شما تعبیر این خواب چیه؟نتونستم از توگوگل چیزی دربیارم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
خونواده شوهرتون مسعولیت یه موضوع رو میدن به شما اما شما زیاد راغب نیستین و سرد برخورد میکنین ،پدر شوهرت خیلی سرزنشت میکنه و مادر شوهرت بهت میگه که تمام اعتبارت و پیش ما از دست دادی ،،،و احتمالا یه مدت باهاشون کات میکنی
وقتی من و به عنوان دوست از دست دادی معنیش این نیست که دشمنت شدم نه ،هنوزم دوست دارم خوب زندگی کنی و کلی تو دنیا کیف کنی ،،،،،،اما نه رو میز من