خوابگا و ادمای نخاله :/

می‌دونم چی میگه ولی اینطوری اطرافیان هم دیدشون نسبت بهش عوض میشه میگه تلخ زبونه ،ای بابا من خودم اینقدر کشیدم از این آدمها 

اینا چرتت و پرت زیاد میگن، اگه جوابشون رو ندی بعدا به این فکر میکنی چرا جوابشونو ندادی و بیشتر اذیتت میکنه این درد.

وای بعضی وقتها جاری های من اینطوری میکنن بعضییی وقتا ،خب به شوخی میگفتی آدرس مطبتون رو بده ما هم بیاییم ،یا اینکه اصلا نمیذاشتی حرفش تموم بشه پا می‌شدی میرفتی این کار قدرت تخریبش مثل بمب اتمه،دیدم که میگم 😂 یعنی در واقع به طرف داشتی. با زبون بی زبونی میگفتی من حرفامو زدم تو هم مهم نیست نظرت چیه 

من که خودم اول درمونده میشدم کم کم افتادم به جواب دادن دیدم اونم اثر نداره حالا هرچی بگن با دوکلمه مقابله به مثل میکنم مثلا بگن فلان کارو کردی میگم چطور مگه یا چیکار میکردی امروز تو خونه میگم مثل همه همه چیکار میکنن منم اون کار رو میکنم یا کجا رفته بودی میگم هیچی بیرون اضافه نمیگم 

کافیه به اینا رو بدی، الان ما یکیو داریم دقیقا پر رو شده. همش فاز مخالف بر میداره و رسما دنبال دعواس، میتونم راحت بزنمش ۲۰ ثانت ازم قدش کمتره، ولی دیگه خسته شدم نه دیگه برام مهمه و نه اهمیتی برام داره، کار خودمو میکنم.

شاید کمبود توجه داره 

همون دیگه منم خیلی وقتا سر میشم محل نمیدم یعنی ندیدم نشنیدم واسم مهم نیست ،یه بار زدم سیم آخر ،یکی پیغام آورد که بیا تو هم تو جمع باش عقب نکش ال بل گفتم واسم اصلا مهم نیست تو جمع باشم یا نه 

نه عقب نکش، اینطور بد تر میشه. البخه ببین یادته گفتم اینا و فکر کردن بهشون بیخوابی میاره؟ دقیقا مثل الانت، تو خواب به این فکر میکنی که وای چه جوابایی میتونستم بدم و اینا.

اصلا ارزش خراب کردن روحیت رو ندارن.

خب ببین یه کار کن، انتظارتو ازش بیار پایین، مثلا همیشه منتظر باش که این فرد یه چیزی بگه یا یک نظر بیخود بده. اینطور دیگه گیگاچد خالص میشی

عزیزم فکر کنم اشتباهی ریپلای زدی یا شایدم با منی ،ولی میدونی فضایی که من هستم خودش شیرینی هست که در رقابته اوایل منم رقابت میکردم دیدم چه سر باشم چه نباشم اونو همیشه میبینن من حتی اگر صد باشم اونو هزار میبینن اون جمع ،دیگه منم واسم نشد هیچی

[QUOTE=276550689]عزیزم فکر کنم اشتباهی ریپلای زدی یا شایدم با منی ،ولی میدونی فضایی که من هستم خودش شیرینی هست که در ...[/QUOTE واسم مهم نشد هیچی

نه منظورم خودت بودی، یک سوال. خیلی خیلی درون گرایی؟

قبلا برون گرا و شاد و شنگول بودم بعد ازدواج برعکس شدم 

اره، بخوام رو راست باشم باهات یهو عوض شدنه خیلیییییی بده خیلی خیلی خیلی بده، چون شخصیتت دیگه الان شکل گرقته و تو یهو داری اون خمیر سقت شده رو عوص میکنی، اینطور شکسته میشی. تنها راهش برگشتن به برون گراست و اروم و اروم به ک فرد معقول و با اندیشه و به جا تبدیل بشی

میدونی شرایط فرق داره مخصوصا که بیای شهر دیگه ،هی خواهر دست رو دلم نزار ولی خب منم به این نتیجه رسیدم که باید سفت وایستم تا دیگه کسی جرات نکنه بهم بی احترامی کنه