قصه عشمو دوس دارم کاشش تهش قشنگ باشه مثل اولش🥺♥️
اولین بار توی خوابم دیدمش با اینکه تا به حال ندیده بودمش و نمیشناختمش ولی دوماه بعد توی واقعیت دیدمش توی عروسی داییم دیدمش و از دختر خاله ام پرسیدم کیه گفت پسر دایی مامانته و از اون جا شروع شد و مهرش به دلم نشست و کلی ماجراهای دیگه.و من همچنان عاشقشم و حاضرم برای خوشحالی و خوشبختیش جونمو بدم😢💔🧡