خواب دیدم تو یه مکانیم انگار رفته بودیم کربلا داشتم دنبال یه نگین می گشتم همه جا می پرسیدیم تو فکرم می گفتیم باید امام رضا پیداش کنیم ولی شاید اینجا هم پیدا شه بعد یه جا یکی از مغازه دار یه چیزی نشونمون داد ولی نگین نبود انگار شمع بود یه شمع کوچیک گفتن اون چیزی که می خوای نیست یه جای دیگه انگار مادر م حامله بود ولی انگار دوست داشتیم خواهرم باردار باشه تو واقعیت خواهرم بچه نداره انگار هنوز کربلا بودیم بعد جاری خواهرم و دیدم تا داره خواهرم رو می بوسه البته از لب
کسی می دونه تعبیرش چی میشه
شما دنبال راهحل مشکلت یا حاجتت به امام حسین متوسل میشی اما انگار به امام رضا باید متوسل شی ،مامانت بابت یه موضوعی ناراحته ،خواهرت و جاریش ازهم دور میشن یا یه جور اختلاف که قطع رابطه کنن،اگه مجردی اون نگینی که دنبالشی ازدواجه
این /میشه ی بار دیگ واسم تعبیرش کنی
خواب دیدم ک عروسی یکی از اقوامِ یکی از همکلاسیام،ک پسره و بختیاریه دعوت شدم
توی خوابم عمه ی این پسر توی ی اتاق بودیم بهم گفت ک بیا از این لباسا برای عروسی بپوش
فکر کنم مال خودش بودن
ی اینه قدی هم بود
منم سه دست لباس محلی خوشکل و پولکی تو سه رنگ ابی مشکی و طلایی قهوه ای بهم داد همشونو میپوشیدم و جلو اینه خودمو نگاه میکردم خیلی بهم میومدن
اون پسر هم ب دیوار تکیه داد بود و منو نگاه میکرد ک داشتم تو اینه ب خودم نگاه میکردم
عزیزم تو که خواب و پاره کردی 😂چندبار تعبیر کنیم ،،،،اینکه دعوت شدی خونشون احتمالا حرفت تو اون خونه میشه ،عمه پسره که میتونه مامانش هم باشه تو رو با خودشون مقایسه میکنه ،حرفای با ارزشی راجبت میزنن ،پسذه بهت فکر میکنه ،احساس میکنن شما با رسم و رسومات و اخلاق سنتی شون جوری
