این /میشه ی بار دیگ واسم تعبیرش کنی
خواب دیدم ک عروسی یکی از اقوامِ یکی از همکلاسیام،ک پسره و بختیاریه دعوت شدم
توی خوابم عمه ی این پسر توی ی اتاق بودیم بهم گفت ک بیا از این لباسا برای عروسی بپوش
فکر کنم مال خودش بودن
ی اینه قدی هم بود
منم سه دست لباس محلی خوشکل و پولکی تو سه رنگ ابی مشکی و طلایی قهوه ای بهم داد همشونو میپوشیدم و جلو اینه خودمو نگاه میکردم خیلی بهم میومدن
اون پسر هم ب دیوار تکیه داد بود و منو نگاه میکرد ک داشتم تو اینه ب خودم نگاه میکردم