2777
2789
عنوان

بارداری😔

541 بازدید | 74 پست

دوستان میشه کمکم کنید حالم خیلی بده تازه فهمیدم باردارم بچه دوم ناخواسته بود من قرص اورژانسی خوردم ولی باردارشدم،این ک حالم خیلی بده شوهرم اصلا توجه ب حالم نمیکنه امشب تولدمه قراره بریم خونه مامانم گفتم من شام درست میکنم میارم چون خونم کوچیکه وجمعیت زیاده نمیان،شوهرم ازصبح با من دعوا می‌کنه امشب جایی نمیری خودم کیک میگیرم اگه رفتی وسایلت و جمع کن دیگه برنگردی

خب به مامانت بگو شوهرم میخواپ برام تولد بگیره یشب دیگه میام خونتون

ثمره عشقمون 🤩🥰 نفس منی...قلب بابایی... منو بابا هم که بدون هم نمیتونیم... بالاخره اومدی خدایا همه چشم انتظارها و به حاجتشون برسون.. تاریخ 14/12/1401خاص ترین تاریخ زندگی مشترک منو بابایی

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

چی بگم ان شاالله که مشکلت با شوهرت حل بشه

خدا دومی رو برات حفظ کنه 

به خانوادتم زنگ بزن بگو حالم خیلیییی بده اصلا نمیتونم بیام امشب 

حالت تهوع دارم نگو شوهرت نمیزاره 

شوهرتم بلکه نرم بشه و پشیمون اجازه بهت بده بری دفعاته بعدی

خودتو دوس داشته باش❤️

راسی تولدت مبارک... 

راسی بچت هم هدیه ای هس ازطرف خدابرای تولدت... 

ثمره عشقمون 🤩🥰 نفس منی...قلب بابایی... منو بابا هم که بدون هم نمیتونیم... بالاخره اومدی خدایا همه چشم انتظارها و به حاجتشون برسون.. تاریخ 14/12/1401خاص ترین تاریخ زندگی مشترک منو بابایی

واین که کلی بی احترامی و حرفایی ک نباید زده بشه تصمیم گرفتم سقط کنم من با همه شرایط شوهرم کناراومدم خیلی صبر و تحمل ام بالابوده تاالان ولی تو این شرایطم توقع این بی احترامی ونداشتم😔باخودم ک فکر میکنم میبینم چقدرمن صبر داشتم و تاالان تحمل کردم هرکسی جای من بود تاحالاهزاربار رفته بود 

خب به مامانت بگو شوهرم میخواپ برام تولد بگیره یشب دیگه میام خونتون

ابجیام از شهرستان اومدن فردا هم میخان برن بخاطر من تولد گرفتن البته من مثلا خبر ندارم گفتم شوهرم ک فکرش نمی‌رسه بگه بیان خونمون یا تو شام درست کن ببر زشته گفتم خودم شام درست کنم ببرم

ابجیام از شهرستان اومدن فردا هم میخان برن بخاطر من تولد گرفتن البته من مثلا خبر ندارم گفتم شوهرم ک ف ...

میفهمم شرایطتو ولی زندگیت مهم تره

ثمره عشقمون 🤩🥰 نفس منی...قلب بابایی... منو بابا هم که بدون هم نمیتونیم... بالاخره اومدی خدایا همه چشم انتظارها و به حاجتشون برسون.. تاریخ 14/12/1401خاص ترین تاریخ زندگی مشترک منو بابایی
واین که کلی بی احترامی و حرفایی ک نباید زده بشه تصمیم گرفتم سقط کنم من با همه شرایط شوهرم کناراومدم ...

وای نه حرف سقط رو نزن اصلا

خدا خواسته بوده ،قطعا براتون پر از خیر و خوبیه این بچه

ماهرخسار سابق🥲
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792