2737
2739
عنوان

جشنواره غذای مدرسه سوالللل دارم🤔🫢❤️

| مشاهده متن کامل بحث + 3988 بازدید | 97 پست
سالاد ماکارانی خیلی فروش داره.  یه ضرب کوچیک گرفته بود آبجیم ۳۰ هزار تومن

ضرب = ظرف 

فرزندم، دلبندم ،عزيزتر از جانم از ملالتهاي اين روزهاي مادري ام برايت ميگويم... از اين روزها که از صبح بايد به دنبال پاهاي کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگيرم تا زمين نخوري.به کارهاي روي زمين مانده ام نميرسم اين روزها که اتاقها را يکي يکي دنبال من مي آيي، به پاهايم آويزان ميشوي و آن قدر نق ميزني تا بغلت کنم، تا آرام شوي.اين روزها فنجان چايم را که ديگر يخ کرده، از دسترست دور ميکنم تا مبادا دستهاي کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتي و نااميدي سر برگرداندنت را ميبينم که سوپت را نميخوري و کلافه ميشوم از اينکه غذايت را بيرون ميريزي.هرروز صبح جارو ميکشم، گردگيري ميکنم، خانه را تميز ميکنم و شب با خانه اي منفجر شده و اعصابي خراب به خواب ميروم.روزها ميگذرد که يک فرصت براي خلوت و استراحت پيدا نميکنم و باز هم به کارهاي مانده ام نميرسم...امشب يک دل سير گريه کردم.امشب با همين فکر ها تو را در آغوش کشيدم و خدا را شکرکردم و به روزها و سالهاي پيش رو فکر کردم و غصه مبهمي قلبم را فشرد...تو روزي آنقدر بزرگ خواهي شد که ديگر در آغوش من جا نميشوي و آنقدر پاهايت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور ميشوي و من مينشينم و نگاه ميکنم و آه...روزگاري بايد با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا تو از راه بيايي و من يک فنجان چاي تازه دم برايت بياورم و به حرفهايت با جان گوش بسپرم تا چاي از دهن بيفتد....روزي ميرسد که از اين اتاق به آن اتاق بروم و خانه اي را که تو در آن نيستي تميز کنم. و خانه اي که برق ميزند و روزها تميز ميماند، بزرگ شدن تو را بيرحمانه به چشمم بيآورد.روزي خواهد رسيد که تو بزرگ ميشوي، شايد آن روز ديگر جيغ نزني، بلند نخندي، همه چيز را به هم نريزي... شايد آن روز من دلم لک بزند براي امروز...روزي خواهد رسيد که من حسرت امشبهايي را بخورم که چاي نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ريخته و سوپ و بازي و... به خواب ميروم... شايد روزي آغوشم درد بگيرد، اين روزها دارد از من يک مادر به شدت بغلي ميسازد...! اين روزها فهميدم بايد از تک تک لحظه هايم لذت ببرم.
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



چقدر دلم واسه جشنواره غذاهای مدرسه تنگ شدهههه🥲

جانم فدای ایرانم‌🕊🧡عملی میکنم یه روز خوابی که دیدمو🐳💫اصلا میخوام زندگیو برعکس بگیرم🐨🤷🏻‍♀️پشت کاغذ نوشته بود که خورشید مرده سرم رو بالا کردم ماه بهم لبخند زد🌙☀️نشو یه تکست نخونده:)تهدید به مرگ‌میکنن مگه هر شب کم میمیرم؟منو از چی میترسونین اونیم که از سر بریده لب میگیرم🪐⚡حبابی از جنس خیال احاطه کرده مدار افکارم❄️🌊اسمم پینوکیوس میخوام آدم بشم کاش میشد اینو یادم بدن🍪🪼FiveAm:)مرا ببوس من آخرین سکوتم🩶🐼من بیرون زدم از دیوار سایه ها!یادمون رفت زندگی کنیم دیگه اصلا چیزیو حس نمیکنیم🪽🌿نهنگ تو حوض ماهیه و نهنگ توی دریاس🐬🌌
2742

دونات،کیک مرغ تک نفره،کیک باقلوا.خواهر زاده ام اینا رو برد همه دوست داشتن.


بستگی به سایز برش هات داره ولی بهتره وزن بگیری مثلا هر برش صد گرم بعد به قیمت کیک های بسته بندی بفروشه

قله زیر قدم ماست🇵🇸🇮🇷بکشید ما را؛ ملت ما بیدار تر میشوند...گوشه گوشه ی این سرزمین لاله زاره🌷 ای قدس به تو از جان سلام🇵🇸نَصْرُ مِنْ الله وَ فَتْحٌ قَريب🇵🇸حُبُّ الْحُسِينْ يَجْمَعُنا💚ما ملت شهادتیم...ما ملت امام حسینیم...هر کسی پیر شود از بر و رو می افتد،پیر میخانه ی ما اشرف مخلوقات است...سالها گریه به تو جرم تلقی میشد،روضه ی هر شب ما برکت روح الله است...💚امید غریبان تنها کجایی؟!دیشب به سرم باز هوای دگر افتاد/در خواب مرا سوی خراسان گذر افتاد/چشمم به ضریح شه والا گوهر افتاد/این شعر همان لحظه مرا در نظر افتاد/با آل علی هر که در افتاد ور افتاد... یه جا خدا در نهایت همدردی میگه:"و لَقَد نَعلَمُ اَنَکَ یَضیغُ صَدرُکَ بِما یَقولونَ" و ما میدانیم سینه ات تنگ میشود از آنچه میگویند...یعنی فکر کن اون لحظه ای هم که دلت از همه ی آدما میگیره خدا حسش میکنه...و به هنگام دلتنگی به آسمان نگاه کن،ما نگاه های تو را به طرف آسمان میبینیم...بقره/۱۴۴..."اَنا عِندَ قُلوب اَلمُنکَسِرَة"من نزد قلب های شکسته ام...به مو میرسه،اما پاره نمیشه،چون خدا هست...
مگه میفروشن؟ 

ابجیم همون مدرسه ای که من دوران راهنماییم میرفتم والا شش هفت سال پیش که فروشی بود🤣بعد من فکر میکردم رایگانه همون روز فکر کنم ۲ تومن پول برده بودم😐رفتم دادمش تغذیه بعد که نمایشگاه شروع شد پیل نداشتم🥺🤣

......
2740

سانویچ های کوچولو سالاد الویه یا ظرفهای کوچک سالاد ماکارونی 

کیک خیس خوبه درست کن و به قطعه های کوچیک تقسیم کن

میتونی ترافل خرما هم درست کنی خواستی بگو طرز تهیه شو بگم

قیمت هم حساب کن ببین چقدر خرج کردی یه سود کوچولو روش بکش و قیمت گداری کن، فقط خیلی گرون نباشه که نخرن

درباره رفتن باهاشم باید از مدیرش بپرسی اگر مشکلی نباشه برو

جدید الورود نیستم ، خیلی وقته خاموش مطالب رو میخونم، عضو شدم تا در حد توانم به اونایی که نیاز دارن کمک کنم

سالا الویه هم خوبه اسی 

فرزندم، دلبندم ،عزيزتر از جانم از ملالتهاي اين روزهاي مادري ام برايت ميگويم... از اين روزها که از صبح بايد به دنبال پاهاي کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگيرم تا زمين نخوري.به کارهاي روي زمين مانده ام نميرسم اين روزها که اتاقها را يکي يکي دنبال من مي آيي، به پاهايم آويزان ميشوي و آن قدر نق ميزني تا بغلت کنم، تا آرام شوي.اين روزها فنجان چايم را که ديگر يخ کرده، از دسترست دور ميکنم تا مبادا دستهاي کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتي و نااميدي سر برگرداندنت را ميبينم که سوپت را نميخوري و کلافه ميشوم از اينکه غذايت را بيرون ميريزي.هرروز صبح جارو ميکشم، گردگيري ميکنم، خانه را تميز ميکنم و شب با خانه اي منفجر شده و اعصابي خراب به خواب ميروم.روزها ميگذرد که يک فرصت براي خلوت و استراحت پيدا نميکنم و باز هم به کارهاي مانده ام نميرسم...امشب يک دل سير گريه کردم.امشب با همين فکر ها تو را در آغوش کشيدم و خدا را شکرکردم و به روزها و سالهاي پيش رو فکر کردم و غصه مبهمي قلبم را فشرد...تو روزي آنقدر بزرگ خواهي شد که ديگر در آغوش من جا نميشوي و آنقدر پاهايت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور ميشوي و من مينشينم و نگاه ميکنم و آه...روزگاري بايد با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا تو از راه بيايي و من يک فنجان چاي تازه دم برايت بياورم و به حرفهايت با جان گوش بسپرم تا چاي از دهن بيفتد....روزي ميرسد که از اين اتاق به آن اتاق بروم و خانه اي را که تو در آن نيستي تميز کنم. و خانه اي که برق ميزند و روزها تميز ميماند، بزرگ شدن تو را بيرحمانه به چشمم بيآورد.روزي خواهد رسيد که تو بزرگ ميشوي، شايد آن روز ديگر جيغ نزني، بلند نخندي، همه چيز را به هم نريزي... شايد آن روز من دلم لک بزند براي امروز...روزي خواهد رسيد که من حسرت امشبهايي را بخورم که چاي نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ريخته و سوپ و بازي و... به خواب ميروم... شايد روزي آغوشم درد بگيرد، اين روزها دارد از من يک مادر به شدت بغلي ميسازد...! اين روزها فهميدم بايد از تک تک لحظه هايم لذت ببرم.

آش هم خوبه یا انواع ساندویچ یا سالاد ماکارونی یا کیک خیس هم که خیلیا دوست دارند یا انواع دیگه کیک

میان استخوانهای خرد شده ایم                                                    اما امید تقلا میکند برای روییدن...🤍🌱🕊️
مینی ساندویچ هزینش کمتره؟یا سالاد ماکارونی؟

مینی ساندویچ بهتره قیمت مناسب تره کمی نخود فلافل درست کن گوجه و خیار شور تو همه خونه ها هست نون بخر بده ببره.

سالاد ماکارانی خیلی گرون در میاد مرغ و سالاد و سس نخود فرنگی و.... بندازی هزینش زیاده 

(دایی)رفیقم ، همدمم، هَمه کَس و کارم ،دار و ندارم چطوری دلت اومد منو تنها بزاری و بری پیش خدا ، ای دایی نامرد و بی وفا بدون من کجا رفتی ...دایی بعد تو کیو بغل کنم، کنار گردنش رو ببوسم ، از سر و کولش آویزون بشم انقدر حرف بزنم براش که سرش درد بگیره ، با کی فیلم ببینم ، خونه کی برم خوش بگذره که دیگه دلم نخاد بیام ،با کی شهربازی برم وقتی بریم تونل وحشت از ترس سفت بغلش کنم ، با کی برم بیرون ، با کی؟؟؟ کی رو داشتم بجز تو ، تو تمام دلخوشیم داخل این زندگی بودی🖤عزیزترینم من قولی که بهت دادم رو یادمه قسم میخورم دکتر میشم و به قولم عمل میکنم .... دیدار به قیامت.....
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   رستا۷۰۹  |  5 ساعت پیش
توسط   عطرخدا  |  5 ساعت پیش