سلام فری دست خودم نیس دلم داره میترکه بخدا اره الان وضعیتم بهتر شده ماشین زمین با ی خونه ک بالا شهر رهنه ولی ب قران همش با سختی کشیدن با نخابیدن ولی همه میگن از خانوادمه جوری ک اونا شوهرمو راننده اژانسشون میدونن خودشونم باورشون شده دو سال دوتایی ارزو ی شام بیرون داشتیم تا شدیم این بازم داداشام فک میکنن ماشین ما زمینمون پول رهن خونه ارث باباشونه
الانم با قناعت پیش میریم الانم کلی وام داریم زیر بار قرضیم دیگ تحمل خانوادمو ندارم ب کی بگم انقد بدبختم ک نمیتونم برا مامانم دردو دل کنم جسبیدم ب این سایت
دلم میگیره ک فری نمیبینن منی ک با تلاش خودم زندم ولی داداش سی سالم ک خرج همه جیش بابابامه عزیزه و حرفش برو داره دلم میگیره اک داداشم ی مانتو تنم ببینه نیش خند میزنه و میگه کجا حراجی بود یا بکه پولشو نگ میداشتی گوشت میخریدی عزت نفسی واسم نذاشتن ی کارکر ساعتی دو تومن واینمسته ک من با التماس کشیک میدادم تا دستم دراز نکنم ولی کسی منو نمیبینه
فری بخدا سپردم همشونو فقط بخدا بابت تنهاییم بابت بی کسیم ک با مریضی باید سرکار میرفتم خونه تمیز میکردم از داداشم ک میمومدن رو سرم پذیرای میکردم بابت همه چی