دختر من از کوچیکی جدا میخوابوندم همون بعد از چهلمه نوزادیش رو تخت جدا میخوابوندم هیچ مشکلیم نداشت اصلا ترس نداشت از هیچی البته وقتی دو سه سالش بود منظورمه اما الان ۵ سالشه خیلی ترسو شده هی مگه صدای مگس و زنبور میاد کلا ازینا میترسه واسه همین شبا میترسه،یه چند روز مریض بود مجبور شدم پیشش بخوابم الان عادت کرده به من تمام تلاش ۵ سالم به باد رفته ،منی که از نوزادی جدا میخوابوندمش الان میگه میترسم باید پیشم بخوابی نمیدونم چکار کنم
رو پا گذاشتن وضع را بدتر میکنه بچه عادت میکنه به این شیوه خوابیدن تا زمین بزاری بیدار میشه دوباره ، دقیقا بچه ها زمانی به چیزی عادت نداشته باشن ، مثلا آغوش ، پستونک ، و... اون موقع کم کم میرن به سمت خواب عمیق
اره خیلی ناراحتم از کوچیکی لذت کنارم بودنو به خودم حروم کردم که عادت کنه واقعا هم عادت داشتو هیچ مشکلی نداشت الان بیچاره شدم ،از امشب میخوام دوباره تنهاش بزارم یکی دوبار امتحان کردم ولی موقع خواب بدجور گریه کرد دلم کباب شد میگفت میترسم مگس هست،در صورتی که ما اصلا مگس نداریم ولی ترس از مگسو زنبور داره
من مشکل شما با پسرم داشتم البته تا دوسالگی دیگه کلافه شده بودم چکاب و دکتر و تغذیه دیگه خسته ام کرده بود یه نفر پیشنهاد داد با روانشناس کودک مشورت کنم خیلییییی بهم کمک کرد
به هیچ وجه تنهاش نزاری ترسس از نظر ما بی مورد و ناچیزه ولی برای اون چیز بزرگ و وحشتناکیه ، عکس مگس و زنبور نسونش بده بهش بگو چی میخورن چطور زندگی میکنن ، بزرگه الان درک داره نسبت بهشون آگاهش کن، بگو ترس از مگس بی مورده اما زنبور نیش داره ممکنه کسی را نیش بزنه اما فقط کسی که اذیتش کرده خونه را دستکاری کرده ، شب کنارش بمون تا خواب بره
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
35 ثانیه پیش
38 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
