روز سه شنبه یکی از دوستام خودشو از بالای پل پرت کرده پایین دوتا ماشین از بالاش رد شده من الان اول دبیرستانم و مدرسه هامون جدا بود ولی تو راهنمایی باهمدیگه بودیم و و پارسال هروقت میرفتم ندرسه میومد منو بغل میکرد صداش هنوز تو گوشمه دوست صمیمیم نبود ولی یجوری شدم باورم نمیشه اون آدمی که یروز بغلم میکرد و باهام حرف میزد باهم بازی میکردیم تو مدرسه الان زیر خاک
دیروز مسجد مراسمش بود من جلوی عکسش نشسته بودم تمام خاطراتش یادم اومد
فقط ۱۵ سالش بود
از اون روز تمرکز ندارم از فردا هم باید برم مدرسه کوفتیم و روی درسام نمیشه تمرکز کنم خیلی سخته همش تو فکرمه
تاحالا همچین چیزی براتون پیش اومده یا ماجرای شبیه به این؟چیکار کردین؟ :)