با دوتا دوستام قرار بود بریم مسافرت
یکیشون بلیت برای دیشب گرفت از ماه پیش من خرچیییی تو این یک ماه گفتم من مرخصی ندارم تروخدا بنداز امشب گف نه مرخصی بگیر
هرچی گفتم یه شب ویرتر بریم قبول نکرد اخرم من نرفتم
دیشب رفتن زنگم نزدن خداحافظی
با یکیشدنم مثلا خیلییی صمیمی بودم خیلییی در حد خواهر
هی پشت هم استوری میزارن
شما بودید چیکار میکردید؟نگید کات چون بعد ۶ سال دوستی و یجورایی زندگی برام سخته