2777
2789
عنوان

یه هفته قبل عقد

163 بازدید | 13 پست

دوستان میخواستم بدونم اگر شما جای من بودید چه میکردید

منو نامزدم یک سال و سه ماه باهم بودیم تا اوایلش خوب بود همه چی تا وقتی که بحث مهریه شد و مادرش زنگ زد خونمون گفت ما رسم داریم ۱۴ تا سکه نه بیشتر نه کمتر این قضیه برای قبل خواستگاری بود حدودا برای مرداد ماه.خلاصه خیلی با لحن تند و جدی با مادرم حرف زدن راجب مهریه و بعدش که ما مخالفت کردیم مهریم رسید به ۸۳ یعنی سن تولدم

این مشکلو پشت سر گذاشتیم(با منت ۸۳ تا کردن)

تا بعد از خواستگاری چندماهی باهم بودیم تا وقتی که قرار شد قرارای بله برونو عقدو اینارو بذاریم

برای عقد مادرش زنگ زد خونمون گفت بیاین شریکی یه تالار بگیریم پولش نصف نصف

بعد فرداش رفتیم تالار دیدیم جاهای دور و کلی چرخیدیم یهو گفت ما رسم داریم کل سر عقدیاو شاباشا برای داماده و سرمایه میکنه

(یعنی ما باید ۲۰ میلیون خرج میکردیم برای نصف پول تالار ولی هیچ سرعقدیم نمیگرفتیم)

بعد هیچی یهو برگشت گفت اصلا نمیخواد خودتون هرکار میخواید بکنید و ما و تصمیمشو عوض کرد با اینکه مادر من هیچی نگفت فقط گفت برای عروس معمولا سرویسم میگیرن همین

هیچی خلاصه فرداش زنگ زد به مادر من که اره فکر کردید ما دهاتی هستیم ما بخوایم سرویس میدیم نخوایم نمیدیم به کسی مربوط نیست و کلی بی احترامی(مادرش مشکل اعصاب داشت قرص میخورد) بعد هی تهدید کرد که شوهرم میگه اگه اینطوریه کنسله و اینا مادر منم گفت اگر سر همچین چیزی میخواد کنسل شه خب کنسل شه بعد گفت نه نه پسر من دخترتونو میخواد و ماهم دوسش داریم و اینا بعد میگفت میخواید اصلا بله برونم نگیریم برن عقد کنن مادر منم گفت نه من دوست دارم برا دخترم بله برون بگیرم ارزو دارم بعد فرداشم نامزدم زنگ زد از مادرم عذرخواهی از طرف مامانش


بعد هیچی گذشت و گذشت تا وقتی با اصرارای من خانوادم راضی به گرفتن بله برون شدن اول گفتن ما ۴۰ نفریم

بعد فرداش زنگ زد گفت ما ۶۰ تا مهمون داریم میخوایم بیایم خونتون(بله برون و شب یلدا بود)مادر منم گفت ما جا داریم خونه بزرگه اما برای اینکه از همه به نحو احسن پذیرایی شه یکم کمتر کنین مهمونارو(چون ما خودمونم ۲۰ نفر بودیم ۸۰ نفر خیلی زیاد میشد برای خونه)

بعد هیچی مهموناشونو کردن ۵۰ تا

بله برون گذشتو یه سری چیزا برام اوردنو فرداش کلی تعریف کردنو تشکر

بعد شد یه هفته قبل عقد که یهو خواهر شوهر که همسن خودمه ۱۸ سالشه (از طریق خودش اشنا شده بودیم باهم)زنگ زد بهم گفت اره ما خیلیی رفت و امدی هستیم اگر شما رفت و امدی نیستین من به مادرم اینا میگم قضیرو بهم بزنن و کنسل کنن اون از بله برون که مهمونامونو کم کردین اونم ازینکه اصلا داداشمو دعوت نمیکنین(ما رسم داریم بعد عقد پاگشا میکنیم)

منم گفتم اگر میخواد سر همچین چیزایی خراب شه خب خراب شه(واقعا داشت تهدیدم میکرد)

بعد گفت پس من به مامانم اینا میگم چون نمیتونم کنار بیام و اینا منم گفتم نمیدونستم همچین ادمی هستی که بیای اینطوری بحث راه بندازی

بعد من گفتم خب ما که نمیتونستیم ۱۰۰ نفرو خونمون جا بدیم یهو مادرش از اون دور جیغ زد که اره دمت دراز شده دو برابرش شاباش گرفتی کنسله و اینا

منم گفتم من با شما حرفی ندارم خدانگهدار

زنگ زدم نامزدم گفتم مادرت وخواهرت زنگ زدن به من همه چیو خراب کردن و بی احترامی کردن بهم

اونم رفت با خانوادش بحث کرد اما بعدش گوشیش خاموش و تا دوسه روز پیداش نشد.

منم دلم زده شد چون حس کردم پشتم در نیومد با وجود بی احترامی خانوادشو گفتم بیان وسایلشونو ببرن بعد اومدن بردنو(خانوادم از اول بخاطر اینکه پسره کاری نبود و هیچی از خودش نداشت راضی نبودن برای همین باهام مخالفت نکردن برای به هم زدن)

فردای روزی که وسایلو بردن پسره هی به من زنگ که اره من میخوام وسایلتو پس بیارم من میخوامت خانوادمو ول کن و اینا(کاملا خانوادش روش سلطه دارن هیچجوره نمیشه ول کرد)

منم گفتم احترام از بین رفته خانوادمم واقعا دیگه نمیذارن چون مادرت یه هفته قبل ما من اونطوری حرف زدن و اینا حالا نمیدونم برگردم یا نه خانوادمم به شدت مخالفن به نظرتون به مشکل میخورم در اینده؟

چون پسره تحت سلطه مادرشه خیلیییی و بچه ننه اس ولی وابستشم🥲


بهترين موقعس تمومش كني

اتفاقای الانت و مشکلات الانت ساله دیگه ی درصدم برات ارزش ندارن ، سال دیگه تمامه مشکلات الانت حل شدن و حتی بعضیاشو یا یادتم نمیاد ، پس از زندگیت لذت ببرو انقدر درگیر مشکلاتت نشو.

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

۱۰۰ درصد به مشکل برمیخوری

مشخصه دیگه

منت میذارن که میخوان بیان برای جورشدن وصلت

همشونم که دخالت میکنن

عاقل هم که ندارن تو خانوادشون که دختر۱۸ساله توکاری که بهش مربوط نیست و کاربزرگتراس دخالت میکنه

خودشم که هیچی دیگه این وسط گیر کرده

ازهمون اولم روی خانواده ها به هم میخواد بازشه با اخلاق مادرش

بله به نظر من برنگرد اصلا 

یک دوره سوگ رو تجربه می‌کنید چون وابسته به اون پسر هستید 

اما من مشاوره خوندم کلی از این موارد رو دیدم 

به نظر بنده این آقا کیس مناسبی برای شما نیست.

سنتون هم اونقدری نیست که مجبور به تحمل این چیزا باشید

ببين اصلادوست ندارم مجبوري باهات حرف زدم ولي بااين توصيفايي كه داشتي من حس ميكنم به دردهم نميخورين،خانوادش دراينده پوستتوميكنن پسره هم كاري نميتونه بكنه باوركن،من الان خواهرخودم نامزده يه سري مشكلات داره كه من احساس ميكنم دراينده خيلي باهم ب مشكل بخورن،خواهرشوهرش خيلي عوضيه حسوده خواهرم ازدست خونوادشوهرش مشكل عصبي پيداكرده،بااينكه مامانم خونشو فروخت دادبه نامزدش توبازارمغازه خريدن ولي بي چشم و روهستن

وای عزیزم ازمن کوچیکتری ببخشی اگه توهین کردم شرمنده دور از جونت خیلی خری اگه برگردی این قوم عجوج معجوج رو از کجا گیر اوردی اینا دیگه کین ۱۸ سالته شوهر برا چته اونم همچین شوهری با همچین خانواده ایی😳😳😳😳از الان بهت میگفت دم دراوردی🤐🤐🤐🤐🤐🤐من الان بعده ۸ سال مادرشوهرم همچین چیزی بگه جرش میدم وای بحال نامزدی

لطفا قبل از اینکه درخواست دوستی بدید اول اون کامنتی که دیدید و بخاطرش درخواست دادید رو لایک کنید بعد درخواست دوستی بدید در غیر اینصورت درخواست دوستی رو قبول نمیکنم پیشاپیش عذرخواهی میکنم❤
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز