نمیتونم برم بیرون از صبح تا شب خونه مامانم بعد دوسال انتظار داشت کنکور بدم کلاس کنکور اسمم نوشت دعوام شد گفتم نمیخونم همع رفتن آزاد منم میرم آزاد جای خرجای نکردی مهر خودم کشتم ثبت نام نکرد ازبس موندم خونه دوس نداشتم تا مهر صبر کنم الانم جواب آزاد نمیاد همشم میگه این دانشگاه ها بدرد نمیخوره گوش بابام پر میکنه اونم میاد دعوا با من همسنای من فوق دیپلم این ترم میگیرن من با دعوا تازع دانشگاه میخوام برم خوشبحالشون دانشگاه رفتن گواهينامه گرفتن بینشون عمل کردن من زندانی
تاپیک دومم
نمیزارن درس بخونی؟
همه که مثل هم نیستن
هم دردیم عزیزم
عزیزم من شرایطم سخت تر بود
سخت گیری های بیشتری رو گذروندم
ولی الان میببنم این سخت گیری ها باعث شده الان کاملا مستقل باشم
ناشکری نکن مطمعن باش هر چی صلاحت باشه اون میشه
اگه این حرفا رو میزنی معلومه زندگی منو ندیدی :)
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
