هعی میگفت خستم البته یکسره میگه خستم و از بچه نگهداشتن طفره میره دوست داره بچه نباشه یا کامل ساکت باشه
رفت حمام و اومد گفت کباب بخورم غذا عدسی بود فرداش کباب گفتم نه گفتم شاید عدسی هارو فردا بریزی بیرون البته حرف دلم این بود دوست داشتم با هم یک مدل بخوریم و کباب ها به اندازه یکی بود
تا حالا شده حس کنی خدا داره پا به پات اشک می ریزه؟اون موقعی که حاجتی داری و به صلاحت نیست و بی تابی می کنی میگی خدایا آخه چرا؟خدا برای غصه خوردنت برای عجول بودنت برای بی تابیت پا به پات اشک می ریزه . من این لحظه رو حس کردم 💛🧡❤
تا حالا شده حس کنی خدا داره پا به پات اشک می ریزه؟اون موقعی که حاجتی داری و به صلاحت نیست و بی تابی می کنی میگی خدایا آخه چرا؟خدا برای غصه خوردنت برای عجول بودنت برای بی تابیت پا به پات اشک می ریزه . من این لحظه رو حس کردم 💛🧡❤