سلام دوستان به یکی از دوستام یه حرف روسپردم که نره به کسی بگه, حرف خاصی یا رازی نبود راجب یه نفر که منم تو یه جای دیگه شنیدم و حرف اومد وبهش گفتم, الان رفته به اون گفته خودشم میگه من نگفتم
الان نمیدونم چجوری باهاش رفتار کنم ولی میدونم اون گفته, چون یه قسمتهاییش رو میگه من گفتم ولی بعضی هاشو میگه من نگفتم, به منم برگشته میگه تو اصلا گردن نگیر که ب من چیزی گفتی
هر وقت هرچیزی رو از جایی شنیدی و بعد به کسی سپردی نگه و گفت.. دنبال چرا گفت نباش چون به همون دلیلی به نفر بعدی گفته که خودت به خودش گفتی. کلا نفهمیدم چی گفتم ولی راز رو فاش نکن تا فاش نشه
نه به خود طرف نگفته به یکی از فامیلاش گفته اونم رفته اون گفته, البته راز نبوده یه حرفی بود که شاید خیلیا میدونستن ,ولی چون بهش سپردم وانکار میکنه ازاون ناراحتم, در کل تقصیر من بود که بهش گفتم
فقط من بهم ثابت شده که حرفی که از دهنم دراومد دیگه راز نیست کم کم همه میفهمن,هر کس یکیو داره که حرفاشو بهش میگه اونم یکی دیگرو داره همینجور به ترتیب دهن به دهن میشه
حرفی رو که نمیخوای کس دیگه ای بدونه به هیچکس نگو تجربه ثابت کرده افراد دهن لق عموما انکار میکنن اگرم که تا ته قضیه بری و رو در رو کنی و ثابت کنی حرف رو زده اخرش یه توجیهی میکنه نهایتا حرفی که نمیخواستی پخش بشه شده سخت میشه اعتماد کرد به کسی به قول شبنمی هر کس به یکی میگه یواش یواش همه جا پر میشه تو به اون میشپری به کسی نگه اون به بعدی میگه و میسپره به کسی نگو و ....
حضرت علی علیه السلام میفرمایند: تا زمانی که حرفی رو بهراسید نگفتی آن حرف در بند توست ولی،وقتی گفتی تو.در بند آنی واقعا به هر کی بگی میره به صمیمی ترین کسی که داره ( شوهر مادر خواهر ست و.....) میگه پس نگی بهتره